English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
egalitarian society جامعه تساوی طلب
Other Matches
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
equalness تساوی
equivalence تساوی
equations تساوی
euality تساوی
equation تساوی
par تساوی
equalization تساوی
equality تساوی
owelty تساوی
parity تساوی
equal sign علامت تساوی
equality تساوی یکسانی
tie vote تساوی اراء
equalitarian تساوی گرای
inequalities عدم تساوی
liked متمایل به تساوی
inequality عدم تساوی
ties تساوی بستن
like متمایل به تساوی
tolerance <adj.> تساوی نیازمندانه
tie تساوی بستن
egalitarian تساوی طلب
egalitarian تساوی گرای
equity تساوی حقوق
equities تساوی حقوق
likes متمایل به تساوی
egalitarianism مکتب تساوی طلب
isogony تعادل و تساوی دررشد
inequalities عدم تساوی اختلاف
isonomy تساوی سیاسی و حقوقی
inequalities عدم تساوی نامساوی
inequality عدم تساوی اختلاف
inequality عدم تساوی نامساوی
iso cost curve منحنی تساوی هزینه
equalitarian طرفدار تساوی انسان
isometropia تساوی دید دو چشم
mass energy equation تساوی جرم و انرژی
book draw تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
neck and neck <idiom> درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
charge neutrality تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
feminism عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
current asset cycle زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
socio- جامعه
community جامعه
the body politic جامعه
communities جامعه
ecological community جامعه
society جامعه
universe جامعه
polities جامعه
polity جامعه
societies جامعه
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
primitive society جامعه ابتدایی
preliterate society جامعه نانویسا
sociogenic جامعه زاد
sociometry جامعه سنجی
sociocentrism جامعه- محوری
sociality جامعه جویی
psychopathy جامعه ستیزی
ecclesiastes کتاب جامعه
A classless society. جامعه بی طبقه
dissocialization جامعه گسلی
social minded در فکر جامعه
social desirability جامعه پسندی
infinite population جامعه نامحدود
sociopath جامعه ستیز
eruropean community جامعه اروپایی
peripheral community جامعه پیرامونیperipeteia
league of nations جامعه ملل
stimulus population جامعه محرکها
throwaway society جامعه مسرف
integral calculvs حساب جامعه
integral calculus حساب جامعه
mass society جامعه انبوهیده
inert society جامعه بیهوده
sociopathy جامعه ستیزی
transitory society جامعه انتقالی
finite population جامعه محدود
moslem league جامعه مسلمانان
nonliterate society جامعه نانویسا
statistical universe جامعه اماری
psychopath جامعه ستیز
sociability جامعه پذیری
societies جامعه اجتماع
society جامعه اجتماع
underclass بی کلاس [در جامعه]
sociology جامعه شناسی
parameters اماره جامعه
parameter اماره جامعه
psychopaths جامعه ستیز
socialism جامعه گرایی
sociologist جامعه شناس
sociable جامعه پذیر
socialist جامعه گرای
socialists جامعه گرای
subclass بی کلاس [در جامعه]
sociological جامعه شناختی
biotic communtity جامعه زندگان
biocummunity جامعه زندگان
biocenose جامعه زندگان
closed society جامعه بسته
atomistic society جامعه ذرهای
antisocial جامعه ستیز
affluent society جامعه مصرفی
classless society جامعه بی طبقه
social science جامعه شناسی
affluent society جامعه رفاه
lower class بی کلاس [در جامعه]
affluent society جامعه مرفه
affluent society جامعه ثروتمند
lower class طبقه پایین جامعه
subclass طبقه پایین جامعه
the society is like a vortex جامعه مانندگردابی است
bourgeois <adj.> عضوطبقه متوسط جامعه
underclass طبقه پایین جامعه
sampling population جامعه نمونه گیری
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
covenant of the league of nations منشور جامعه ملل
sociological وابسته به جامعه شناسی
holy office جامعه راهبان ومومنین
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
sociolinguistics جامعه شناسی زبان
bourgeois عضوطبقه متوسط جامعه
public mischief جرم علیه جامعه
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
pseudopsychopathic جامعه ستیز کاذب
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
socialist جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
to live at the expense of society روی دوش جامعه زندگی
socialite شخص طراز اول جامعه
socialists جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialites شخص طراز اول جامعه
to seed a person to c. کسیرا از جامعه بیرون کردن
to retire in to oneself از جامعه کناره گیری کردن
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
phalanstery جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
phalanstery تقسیم جامعه باجزاء کوچک
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
public good کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief جرمی که مضر به حال جامعه باشد
leagues مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
calculus حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
hero-worshipper ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
league مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise [British E] [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
greenbelt کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
canoness زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystems بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystem بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
to ask somebody out از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
christenings عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
Christendom عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com