Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (9 milliseconds)
English
Persian
atomistic society
جامعه ذرهای
Other Matches
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
bimolecular
دو ذرهای
atomical
ذرهای
micro
ذرهای
trimolecular
سه ذرهای
micros
ذرهای
atomic
ذرهای
monatomic
یک ذرهای
atomistic competition
رقابت ذرهای
molecular
ملکولی ذرهای
bit pattern
الگوی ذرهای
intramolecular
درون ذرهای
bit rate
سرعت ذرهای
bit string
رشته ذرهای
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
bit density
تراکم ذرهای
within an ace of
ذرهای مانده به
ace
ذرهای مانده
aces
ذرهای مانده
corpuscular ray
پرتو ذرهای
baudot code
رمز پنج ذرهای
thereis not a p of truth init
ذرهای راستی دران نیست
dont care a rap
ذرهای باک نداشته باشید
not a scrap is left
ذرهای باقی نمانده است
octad
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
virtual temperature
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
socio-
جامعه
communities
جامعه
community
جامعه
ecological community
جامعه
society
جامعه
the body politic
جامعه
universe
جامعه
polities
جامعه
polity
جامعه
societies
جامعه
social desirability
جامعه پسندی
ecclesiastes
کتاب جامعه
stimulus population
جامعه محرکها
eruropean community
جامعه اروپایی
sociopathy
جامعه ستیزی
sociopath
جامعه ستیز
statistical universe
جامعه اماری
throwaway society
جامعه مسرف
transitory society
جامعه انتقالی
underclass
بی کلاس
[در جامعه]
dissocialization
جامعه گسلی
subclass
بی کلاس
[در جامعه]
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
A classless society.
جامعه بی طبقه
sociometry
جامعه سنجی
sociogenic
جامعه زاد
psychopathy
جامعه ستیزی
preliterate society
جامعه نانویسا
peripheral community
جامعه پیرامونیperipeteia
affluent society
جامعه ثروتمند
nonliterate society
جامعه نانویسا
moslem league
جامعه مسلمانان
mass society
جامعه انبوهیده
social minded
در فکر جامعه
league of nations
جامعه ملل
sociality
جامعه جویی
integral calculvs
حساب جامعه
integral calculus
حساب جامعه
infinite population
جامعه نامحدود
inert society
جامعه بیهوده
finite population
جامعه محدود
sociocentrism
جامعه- محوری
primitive society
جامعه ابتدایی
societies
جامعه اجتماع
affluent society
جامعه مصرفی
affluent society
جامعه رفاه
socialist
جامعه گرای
socialists
جامعه گرای
affluent society
جامعه مرفه
social science
جامعه شناسی
sociological
جامعه شناختی
sociology
جامعه شناسی
parameter
اماره جامعه
parameters
اماره جامعه
sociability
جامعه پذیری
society
جامعه اجتماع
sociable
جامعه پذیر
sociologist
جامعه شناس
antisocial
جامعه ستیز
psychopaths
جامعه ستیز
closed society
جامعه بسته
classless society
جامعه بی طبقه
biocenose
جامعه زندگان
biotic communtity
جامعه زندگان
biocummunity
جامعه زندگان
socialism
جامعه گرایی
psychopath
جامعه ستیز
lower class
طبقه پایین جامعه
subclass
طبقه پایین جامعه
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
sampling population
جامعه نمونه گیری
public mischief
جرم علیه جامعه
bourgeois
<adj.>
عضوطبقه متوسط جامعه
the society is like a vortex
جامعه مانندگردابی است
underclass
طبقه پایین جامعه
sociolinguistics
جامعه شناسی زبان
sociological
وابسته به جامعه شناسی
bourgeois
عضوطبقه متوسط جامعه
covenant of the league of nations
منشور جامعه ملل
phytosociology
جامعه شناسی گیاهی
holy office
جامعه راهبان ومومنین
egalitarian society
جامعه تساوی طلب
pseudopsychopathic
جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality
شخصیت جامعه ستیز
e c s c (european coal & steel commissio
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
to live at the expense of society
روی دوش جامعه زندگی
european community competition rules
مقررات رقابت در جامعه اروپا
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
socialites
شخص طراز اول جامعه
phalanstery
تقسیم جامعه باجزاء کوچک
socialite
شخص طراز اول جامعه
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
socialists
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
antisocial
مخل اجتماع دشمن جامعه
phalanstery
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
to seed a person to c.
کسیرا از جامعه بیرون کردن
to retire in to oneself
از جامعه کناره گیری کردن
socialist
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
hero-worshipper
ستایش گر ساده لوح
[جامعه شناسی]
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
league
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
public good
کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
calculus
حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
leagues
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise
[British E]
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to become acclimatized
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimate
[American E]
to new circumstances
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
ecosystems
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
canoness
زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
greenbelt
کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
ecosystem
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
demand factors
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
to ask somebody out
از کسی پرسیدن که آیا مایل است
[با شما]
بیرون برود
[جامعه شناسی]
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
collectivism
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
unlawful assembly
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
common nuisance
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom
عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings
عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
congress party (indian national congress
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com