English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
English Persian
psychopath جامعه ستیز
psychopaths جامعه ستیز
antisocial جامعه ستیز
sociopath جامعه ستیز
Search result with all words
pseudopsychopathic جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
Other Matches
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
toil ستیز
toiled ستیز
toiling ستیز
warfare ستیز
antagonists هم ستیز
warlike ستیز گر
antagonist هم ستیز
struggling ستیز
struggles ستیز
struggled ستیز
struggle ستیز
antisemitic یهود ستیز
battling مبارزه ستیز
combat ستیز حرب
combated ستیز حرب
anarchist سامان ستیز
combats ستیز حرب
battles مبارزه ستیز
battled مبارزه ستیز
battle مبارزه ستیز
combating ستیز حرب
controversial جدال امیز هم ستیز
querulous گله مند ستیز جو
mafia سازمان سری دولت ستیز
mafias سازمان سری دولت ستیز
polities جامعه
polity جامعه
community جامعه
communities جامعه
ecological community جامعه
society جامعه
the body politic جامعه
universe جامعه
socio- جامعه
societies جامعه
inert society جامعه بیهوده
infinite population جامعه نامحدود
integral calculus حساب جامعه
integral calculvs حساب جامعه
league of nations جامعه ملل
mass society جامعه انبوهیده
social desirability جامعه پسندی
finite population جامعه محدود
dissocialization جامعه گسلی
ecclesiastes کتاب جامعه
eruropean community جامعه اروپایی
subclass بی کلاس [در جامعه]
lower class بی کلاس [در جامعه]
moslem league جامعه مسلمانان
nonliterate society جامعه نانویسا
social minded در فکر جامعه
sociality جامعه جویی
sociocentrism جامعه- محوری
psychopathy جامعه ستیزی
sociogenic جامعه زاد
sociometry جامعه سنجی
sociopathy جامعه ستیزی
statistical universe جامعه اماری
stimulus population جامعه محرکها
throwaway society جامعه مسرف
transitory society جامعه انتقالی
underclass بی کلاس [در جامعه]
primitive society جامعه ابتدایی
A classless society. جامعه بی طبقه
preliterate society جامعه نانویسا
peripheral community جامعه پیرامونیperipeteia
closed society جامعه بسته
classless society جامعه بی طبقه
societies جامعه اجتماع
affluent society جامعه مصرفی
affluent society جامعه رفاه
affluent society جامعه ثروتمند
affluent society جامعه مرفه
parameter اماره جامعه
parameters اماره جامعه
sociability جامعه پذیری
social science جامعه شناسی
sociological جامعه شناختی
society جامعه اجتماع
socialists جامعه گرای
biocummunity جامعه زندگان
sociologist جامعه شناس
biotic communtity جامعه زندگان
sociable جامعه پذیر
atomistic society جامعه ذرهای
socialist جامعه گرای
biocenose جامعه زندگان
socialism جامعه گرایی
sociology جامعه شناسی
controvert هم ستیز کردن مخالفت کردن
lower class طبقه پایین جامعه
bourgeois <adj.> عضوطبقه متوسط جامعه
public mischief جرم علیه جامعه
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
sampling population جامعه نمونه گیری
bourgeois عضوطبقه متوسط جامعه
underclass طبقه پایین جامعه
sociolinguistics جامعه شناسی زبان
subclass طبقه پایین جامعه
the society is like a vortex جامعه مانندگردابی است
holy office جامعه راهبان ومومنین
egalitarian society جامعه تساوی طلب
sociological وابسته به جامعه شناسی
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
covenant of the league of nations منشور جامعه ملل
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
to live at the expense of society روی دوش جامعه زندگی
socialists جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
to retire in to oneself از جامعه کناره گیری کردن
to seed a person to c. کسیرا از جامعه بیرون کردن
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
socialist جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
socialites شخص طراز اول جامعه
socialite شخص طراز اول جامعه
phalanstery جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
phalanstery تقسیم جامعه باجزاء کوچک
leagues مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
public good کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief جرمی که مضر به حال جامعه باشد
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
league مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
hero-worshipper ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
calculus حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
canoness زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
greenbelt کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
ecosystem بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
to ask somebody out از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com