English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
Other Matches
capuchin جامه باشلق دار زنانه
scapular عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
short clothes جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
short coats جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
parkas باشلق
cowled باشلق دار
hooded باشلق دار
capuche باشلق یا کلاه شنل
capuchin راهب باشلق پوش
chasuble لباده باشلق دار بلند
hooded باشلق مانند کروک دار
hoods باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
hood باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
calash کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
anorak نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
stockier کلفت
servant maid کلفت
housemaid کلفت
housemaids کلفت
handmaiden کلفت
chambermaids کلفت
chambermaid کلفت
labrose لب کلفت
heavy-set کت و کلفت
woman کلفت
ladys maid کلفت
hand maid کلفت
femme de chambre کلفت
handmaid کلفت
burly کلفت
squatty کلفت
thick کلفت
thicker کلفت
thickest کلفت
maidservant کلفت
charwoman کلفت
charwomen کلفت
tirewoman کلفت
bonne کلفت
swabber کلفت
blobber کلفت
biddy کلفت
trull کلفت
moll کلفت
stockiest کلفت
stocky کلفت
molls کلفت
chamberer کلفت
handmaidens کلفت
chamber maid کلفت
incrassate کلفت کردن
poutingly لب کلفت کنان
dumpy گردن کلفت
thick-skinned پوست کلفت
thick weft نخ پود کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
impassive پوست کلفت
heavyset کلفت زمخت
junk board مقوای کلفت
thickset تنگ کلفت
thick warp نخ تار کلفت
hoodman blind گردن کلفت
pachydrmatous پوست کلفت
odalisque کلفت یا صیغه
pachydermatous پوست کلفت
doubling کلفت ریسی
inspissate کلفت کردن
ancilla پیشخدمت زن کلفت
girls دوشیزه کلفت
girl دوشیزه کلفت
muslinet مشمش کلفت
incrassate کلفت شدن
yak گاومیش دم کلفت
stodgy گردن کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
waitress ندیمه کلفت
waitresses ندیمه کلفت
ruffian گردن کلفت
ruffians گردن کلفت
baryphonia کلفت صدایی
stiff necked گردن کلفت
moppy کلفت بلند
bondwoman کلفت زرخرید
box coat پالتوی کلفت
thick skinned پوست کلفت
hawsers طناب کلفت
hawser طناب کلفت
thickens کلفت ترشدن
thickens کلفت کردن
thickened کلفت ترشدن
blunted کلفت کردن
blunter کلفت کردن
roughneck گردن کلفت
bluntest کلفت کردن
plank تخته کلفت
blunting کلفت کردن
blunts کلفت کردن
gold foil زرورق کلفت
thickening کلفت سازی
thicken کلفت کردن
thicken کلفت ترشدن
thickened کلفت کردن
blunt کلفت کردن
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
pachyder mata جانوران پوست کلفت
bullied گردن کلفت گوشت
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
thugs قاتل گردن کلفت
ruffianly گردن کلفت وحشی
thug قاتل گردن کلفت
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
indurate پوست کلفت کردن
bullying گردن کلفت گوشت
moreen پارچه کلفت پردهای
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
snub کلفت وکوتاه سرزنش
pachyderm جانور پوست کلفت
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
bullies گردن کلفت گوشت
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
marchionesses نوعی گلابی کلفت
marchioness نوعی گلابی کلفت
bully گردن کلفت گوشت
pachyderms جانور پوست کلفت
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
butch مرد یا پسر گردن کلفت
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
rigged جامه
transvestite زن جامه
habits جامه
rig جامه
togs جامه
swallow tail coat جامه شب
habit جامه
rigs جامه
apparel جامه
tog جامه
suited جامه
garments جامه
suits جامه
garment جامه
toggery جامه
suit جامه
costume جامه
costumes جامه ها
raiment جامه
vesture جامه
thing جامه
weeds جامه
liveries جامه
livery جامه
costumes جامه
costume جامه
outwall جامه
transvestites زن جامه
overclothes جامه رو
monkhood dress جامه
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
portmanteaus جامه دان
purple جامه ارغوانی
undresses جامه معمولی
undress جامه معمولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com