Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
Other Matches
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
She declined several restaurants before we could agree on one.
او
[زن]
چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
Lets play that again .
قبول ندارم.
[قبول نیست دربازی وغیره ]
I stayed at the hotel with some friends.
با دوستانم درهتل ماندم
put up at a hotel etc.
<idiom>
درهتل یا خانه کسی ماندن
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
eating house
رستوران
buffets
رستوران
buffeted
رستوران
coffee shop
رستوران
tea shops
رستوران
buffet
رستوران
tea shop
رستوران
cafe
رستوران
restaurant
رستوران
restaurants
رستوران
chop house
رستوران
buffeting
رستوران
tea-rooms
رستوران
tea-room
رستوران
eatinghouse
رستوران
snack bar
رستوران
snack bars
رستوران
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
restaurateurs
صاحب رستوران
salons
رستوران مشروبفروشی
dumb waiter
رستوران سیار
dance floor
محلمخصوصرقصدر رستوران
dumb waiters
رستوران سیار
restauranteur
صاحب رستوران
diners
واگن رستوران
restaurateur
صاحب رستوران
diner
واگن رستوران
salon
رستوران مشروبفروشی
saloon
سالن زیبایی رستوران
saloons
سالن زیبایی رستوران
dining cars
واگن رستوران قطار
dining car
واگن رستوران قطار
canteen
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteens
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
Our office is facing (opposite)the restaurant.
دفتر ما روبروی رستوران است
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
tearoom
رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
Can you recommend a good restaurant?
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
luncheonette
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonettes
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
وغیره وغیره
etcaetera
وغیره
et cetera
وغیره
snaps
قفلکیف وغیره
snapping
قفلکیف وغیره
pile
پرزقالی وغیره
snapped
قفلکیف وغیره
piled
پرزقالی وغیره
dale
خلیج وغیره
dales
خلیج وغیره
snap
قفلکیف وغیره
sheeting
ملافه وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
furnaces
تون حمام وغیره
dossal
پشتی صندلی وغیره
coequal
درشان ومقام وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
shells
پوست فندق وغیره
ratoon
نهال موز وغیره
clop
لنگی اسب وغیره
furnace
تون حمام وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
curlicue
تزئینات خطاطی وغیره
coronel
هاله خورشید وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
sash
حمایل نظامی وغیره
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
dollop
دسته علف وغیره
subsidence
تخفیف درد وغیره
dollops
دسته علف وغیره
dower
لانه خرگوش وغیره
sashes
حمایل نظامی وغیره
frontlet
پیشانی اسب وغیره
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
seance
جلسه احضارارواح وغیره
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
shell
پوست فندق وغیره
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
shelling
پوست فندق وغیره
vases
گلدان نقره وغیره
vase
گلدان نقره وغیره
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
trap
زانویی مستراح وغیره
snout
لوله کتری وغیره
tubes
لوله خمیرریش وغیره
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
snouts
لوله کتری وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
tube
لوله خمیرریش وغیره
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
skyrocketed
ازدیاد سریع قیمت وغیره
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
skyrocket
ازدیاد سریع قیمت وغیره
Known and unknown .
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
My hair stood on end .
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
blear
تاری حاصل از اشک وغیره
skyrocketing
ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick berth
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
hob
با دندانه ماشین وغیره بریدن
hides
پوست خام گاووگوسفند وغیره
hide
پوست خام گاووگوسفند وغیره
hobs
با دندانه ماشین وغیره بریدن
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
sick bays
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
stancher
بند اور خون وغیره
sick bay
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
speedup
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
tailpiece
ارایش ته فصل کتاب وغیره
choreography
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
skyrockets
ازدیاد سریع قیمت وغیره
spinule
خارهای ریز چرخ وغیره
floats
بستنی مخلوط با شربت وغیره
horologe
ساعت مچی ودیواری وغیره
closures
دریچه درب بطری وغیره
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
closure
دریچه درب بطری وغیره
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
floated
بستنی مخلوط با شربت وغیره
float
بستنی مخلوط با شربت وغیره
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
To turn over the pages .
ورق زدن ( کتاب وغیره )
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
nephew
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
barns
انبار کاه و جو وکنف وغیره
To hit a wining streak.
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
loge
جای ویژه در تاتر وغیره
eversion
برگرداندن پلک چشم وغیره
lictor
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
I have a toothache (headache).
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
wreckage piece
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
To air the clothes (bed-sheets etc).
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
To climb down.
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
In a state of despair(anxiety,etc).
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
citriculture
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
To knock someone down.
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
ticks
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
tick
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
ticked
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
backboard
تختهء پشت قاب عکس وغیره
brakeman
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
shortening
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
speed limit
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limits
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
To operate something .
چیزی را بکار انداختن (موتور، دستگاه وغیره )
talking books
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
halm
ساقه وپوشال حبوبات وغیره که باانهاسقف رامیپوشانند
He is a corrupt official .
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
tasters
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
stave
بشکل چوب دستی یاچماق وغیره دراوردن
It is a perfect fit.
کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
taster
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
haulm
ساقه وپوشال حبوبات وغیره که باانهاسقف رامیپوشانند
hutches
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutch
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
life preserver
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com