English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
Other Matches
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
European Union [EU] اتحادیه اروپا
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
floorshow نمایش باشگاههای شبانه
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
occident اروپا
europa اروپا
european essembly مجلس اروپا
he was ordered to europe او مامور اروپا شد
Europe قاره اروپا
e r p برنامه ترمیم اروپا
european monetary fund صندوق پولی اروپا
missel یکجور باسترک در اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe . یکدفعه سر از اروپا درآورد
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
Nordic وابسته به شمال اروپا
the concert of europe دول متوافق اروپا
to e. carpets to the europe فرش به اروپا فرستادن
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
EEC مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
sabot کفش چوبی روستاییان اروپا
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? چند وقت اروپا می مانید ؟
tench ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
shad شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
Of this amount Europe's share is 20 percent. از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
bengal cottage [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
Expressionism [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
e r p اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
union اتحادیه
federations اتحادیه
unions اتحادیه
league اتحادیه
leagues اتحادیه
guild اتحادیه
federation اتحادیه
fraternity اتحادیه
confederacies اتحادیه
confederacy اتحادیه
guilds اتحادیه
fraternities اتحادیه
craft union اتحادیه صنفی
economic union اتحادیه اقتصادی
union <adj.> اتحادیه صنفی
corporativism صنف اتحادیه
defensive league اتحادیه دفاعی
customs union اتحادیه گمرکی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
custom union اتحادیه گمرکی
union <adj.> اتحادیه کارگری
vertical union اتحادیه صنعتی
syndicalism اتحادیه گرایی
offensive league اتحادیه تهاجمی
lague مجمع اتحادیه
labourunion اتحادیه کارگران
labour union اتحادیه کارگران
labor service اتحادیه کارگران
industrial union اتحادیه صنعتی
incorporator کارمند اتحادیه
trade unions اتحادیه تجاری
company union اتحادیه شرکت
circuit اتحادیه کنفرانس
labor union اتحادیه کارگران
unionist عضو اتحادیه
unionists عضو اتحادیه
corporatism صنف اتحادیه
trade union اتحادیه اصناف
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجارتی
circuits اتحادیه کنفرانس
union اتحاد اتحادیه
unions اتحاد اتحادیه
syndicate اتحادیه صنفی
syndicates اتحادیه صنفی
labor union اتحادیه کارگری
labor unions اتحادیه کارگری
labor unions اتحادیه کارگران
trade unions اتحادیه اصناف
trade unions اتحادیه صنفی
trades unions اتحادیه صنفی
wheeling اتحادیه ورزشی
citcuit اتحادیه بازیها
wheel اتحادیه ورزشی
trades unions اتحادیه کارگری
business union اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه اصناف
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه کارگری
wheels اتحادیه ورزشی
association football اتحادیه فوتبال
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
union پیوند اتحادیه اتصالی
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
leaguer محاصره عضو اتحادیه
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
international union اتحادیه بین المللی
pan american union اتحادیه پان امریکن
non union جدا از اتحادیه صنفی
unions پیوند اتحادیه اتصالی
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
guild اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionized متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionised متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
unionizes متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
federating متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
federates متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
baltic دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
ifips اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
trade unionism سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
european cup winner cup جام برندگان جام اروپا
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com