English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
English Persian
animalcule جانوار ریزه
Other Matches
hash ریزه ریزه کردن
marsupium کیسه جانوار کیسه دار
particles ریزه
minces ریزه
detritus ریزه
shiver ریزه
shivered ریزه
shivering ریزه
particle ریزه
mammock ریزه
bit ریزه
bits ریزه
orts ریزه
tiddlier ریزه
tiddliest ریزه
teenier ریزه
teeniest ریزه
teeny ریزه
mince ریزه
tinier ریزه
tiniest ریزه
tiny ریزه
tiddly ریزه
mote ریزه
gleaner ریزه خور
gleanings ریزه فراری
gleanings ریزه باقی
grit blasting سنگ ریزه
fal lal ریزه کاری
delicacy of touch ریزه کاری
noil پشم ریزه
calyon سنگ ریزه
calion سنگ ریزه
to stab in the back ریزه خوانی
spillikin ریزه استخوان
snow flake برف ریزه
sherd حزف ریزه
sabulous دارای شن ریزه
quenelle کوفته ریزه
Lilliputian ریزه اندام
petite ریزه اندام
chip ژتن ریزه
chips ژتن ریزه
puny ریزه اندام
subdivision بخش ریزه
subdivisions بخش ریزه
pores ریزه سوراخ
pore ریزه سوراخ
snowflake برف ریزه
snowflakes برف ریزه
animalculum جانور ریزه
atomic fallout ریزه پرتوزا
detailing ریزه کاری
radioactive fallout ریزه پرتوزا
detail ریزه کاری
fallout ریزه پرتوزا
elegance ریزه کاری
beads کوچک و لاغر ریزه
midget ریز اندام ریزه
bead کوچک و لاغر ریزه
statuettes تندیس ریزه اندام
statuette تندیس ریزه اندام
midgets ریز اندام ریزه
intricacies تودرتویی ریزه کاری
intricacy تودرتویی ریزه کاری
rime سرما ریزه پله
hoarfrost سرما ریزه پژه
gravelly دارای سنگ ریزه
detail drawing نقشه ریزه کاری
phagotroph ریزه پرواره بیگانه خوار
raggle یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
foofaraw ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
frost سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frosts سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
spall سنگ ریزه با چکش تراش دادن وبشکل دراوردن
biochip تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
esker برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
mammock ریزه کردن قطعه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com