Dictiornary-Farsi | جانوراواره وبی صاحب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
estray	جانوراواره وبی صاحب


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
owners	صاحب
owner	صاحب
padrone	صاحب
master	صاحب
lord	صاحب
mastered	صاحب
lords	صاحب
ownerless	بی صاحب
masters	صاحب
housemothers	زن صاحب خانه
owner of a property	صاحب ملک
officers	صاحب منصب
officer	صاحب منصب
innkeeper	صاحب مسافرخانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
housemother	زن صاحب خانه
slaveholder	صاحب برده
permit holder	صاحب جواز
lairds	صاحب زمین
beneficent	صاحب کرم
office-holder	صاحب مقام
homeowner	صاحب خانه
homeowners	صاحب خانه
resolute	صاحب عزم
unowned	بی صاحب بیمالک
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
shop keeper	صاحب دکان
shipowner	صاحب کشتی
sharecropper	صاحب نسق
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
laird	صاحب زمین
office-holders	صاحب مقام
signatories	صاحب امضا
officiary	صاحب منصب
liege	صاحب تیول
licence owner	صاحب امتیاز
concessionaire	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
concessioner	صاحب امتیاز
lessor	صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
land lady	زن صاحب ملک
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
in the saddle	صاحب اختیار
free ball	توپ بی صاحب
grantee	صاحب امتیاز
building owner	صاحب کار
man of place	صاحب منصب
man of place	صاحب مقام
signatory	صاحب امضا
official	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
waif	مال بی صاحب
nursery man	صاحب قلمستان
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
manufacturer	صاحب کارخانه
manufacturers	صاحب کارخانه
notary public	صاحب محضر
no man's land	سرزمین بی صاحب
assayer	صاحب عیار
monopolist	صاحب انحصار
master of the time	صاحب الزمان
manufaturer	صاحب کارخانه
in power	صاحب مقام
restaurateur	صاحب رستوران
restaurateurs	صاحب رستوران
shareholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
printer	صاحب چاپخانه
titled	صاحب لقب
printers	صاحب چاپخانه
clear-sighted	صاحب نظر
licensee	صاحب جواز
sovereign	صاحب سیادت
strays	جانور بی صاحب
sovereigns	صاحب سیادت
straying	جانور بی صاحب
stray	جانور بی صاحب
licensees	صاحب جواز
industrialist	صاحب صنعت
industrialists	صاحب صنعت
benefactors	صاحب خیر
landlady	زن صاحب ملک
employers	صاحب کار
shareholder	صاحب سهم
master	ارباب صاحب
employer	صاحب کار
mastered	ارباب صاحب
masters	ارباب صاحب
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
landladies	زن صاحب ملک
inviolable	صاحب حرمت
benefactor	صاحب خیر
landowners	صاحب ملک
landowner	صاحب ملک
infeoff	صاحب ملک کردن
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
in the saddle	یراق صاحب مقام
lord paramount	صاحب تیول عمده
pooh bah	صاحب چندین مقام
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
title-holder	صاحب سند مالکیت
res nullius	مال بلا صاحب
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
office-holder	صاحب منصب دولت
office-holders	صاحب منصب دولت
placeman	صاحب منصب اداری
mansion house	خانه صاحب تیول
martyologist	صاحب تذکره شهدا
to come into a property	مالی را صاحب شدن
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
to have something	صاحب چیزی بودن
owner's risk	ریسک صاحب کالا
title-holders	صاحب سند مالکیت
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
endowed	صاحب مال و مکنت
peered	صاحب لقب اشرافی
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
publican	بیگانه صاحب میخانه
publicans	بیگانه صاحب میخانه
signatories	صاحب امضاء امضایی
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
croupier	کمک صاحب بانک
croupiers	کمک صاحب بانک
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
peer	صاحب لقب اشرافی
peering	صاحب لقب اشرافی
own	صاحب چیزی بودن
owned	صاحب چیزی بودن
owning	صاحب چیزی بودن
owns	صاحب چیزی بودن
staffs	افسران صاحب منصبان
signatory	صاحب امضاء امضایی
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
holding company	شرکت صاحب سهم
staff	افسران صاحب منصبان
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
staffed	افسران صاحب منصبان
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
barkeep	باده فروش صاحب میکده
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن
owner's risk	خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
gourmand	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
occupancy	تملک اموال بلا صاحب متصرف
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
militarists	صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarist	صاحب روح سربازی یانظامی گری
seigniorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seignorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
power struggle	مبارزه برای صاحب مقام شدن
titleholder	صاحب سند مالکیت دارای عنوان
gourmands	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
turfman	صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
quitrent	اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است
men of light and leading	مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
pirating	بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن

estray

جانوراواره وبی صاحب