English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
rodent جانور جونده
rodents جانور جونده
Other Matches
epizoic زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
rodential جونده
gnawer جونده
gnawing جونده
masticator جونده
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
lagomorphous وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
rodenticide دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
lagomorph پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorpha پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorphic وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
gopher لاک پشت نقب زن نوعی جونده نقب زن امریکایی
he جانور نر
it pron ان جانور
beast جانور
beasts جانور
animal جانور
animalize جانور
structure of an animal جانور
creature جانور
apod جانور بی پا
johnny جانور نر
ruffianly جانور خو
creatures جانور
malacostracan جانور
it ان جانور
animals جانور
nightwalker جانور شب پر
zoologist جانور شناس
brutalization جانور خویی
craw معده جانور
on heat [British E] <adj.> حشری [جانور زن]
beastliness جانور خویی
brute جانور حیوان
animalculum جانور ریزه
animalist نقاش جانور
zoophagous جانور خوار
zoophilic علاقمند به جانور
zoophilous علاقمند به جانور
zootheism جانور پرستی
zootomy جانور شکافی
brutal جانور خوی
brutes جانور حیوان
ungulate جانور سم دار
tardigrade جانور کندرو
poikilothermism خونسردی جانور
poikilotherm جانور خونسرد
plantigrade جانور دوپا
perissodactyl جانور فرد سم
pelagian جانور دریایی
mammifer جانور پستاندار
mammiferous جانور پستاندار
milker جانور شیرده
nekton جانور شناور
pollard جانور بی شاخ
polypod جانور بسیارپا
stinkard جانور بدبو
shell fish جانور صدف
edentate جانور بی دندان
scrag جانور نحیف
saxicolous جانور سنگ زی
saxicoline جانور سنگ زی
polystomatous جانور بسیار
pudge جانور چاق
polystome جانور بسیار
monocule جانور یک چشم
saprozoon جانور پوده زی
strays جانور بی صاحب
in heat [American E] <adj.> حشری [جانور زن]
brutality جانور خویی
zoomorphic <adj.> جانور گونه
hybrid جانور دورگه
amebae جانور تک سلولی
scavengers جانور لاشخور
scavenger جانور لاشخور
strayed جانور ولگرد
stray جانور بی صاحب
zoology جانور شناسی
game جانور شکاری
straying جانور بی صاحب
proud <adj.> جانور حشری
amoebae جانور تک سلولی
amebas جانور تک سلولی
amoeba جانور تک سلولی
fauna جانور نامه
amoebas جانور تک سلولی
brutalities جانور خویی
phytozoon جانور گیاه نما
orca جانور بزرگ دریایی
pleophagous چند جانور خوار
phyllopod جانور برگ پای
orc جانور بزرگ دریایی
nervure رگه بندی جانور
in rut <adj.> حشری [جانور شناسی]
paleozoology دیرین جانور شناسی
rat catcher موش گیر [جانور]
zoography جانور شناسی تطبیقی
rutting <adj.> حشری [جانور مرد]
zoomorphic شبیه جانور جانورسان
zoophyte جانور گیاه سان
white face جانور پیشانی سفید
viviparous جانور زنده زا ولود
ratcatcher موش گیر [جانور]
ratter موش گیر [جانور]
shedder جانور پوست انداز
quadruped چهارپا [جانور شناسی]
tropicopolitan گیاه یا جانور گرمسیری
amoebic وابسته به جانور تک سلولی
mollusc جانور نرم تن حلزون
slugs چارپاره جانور کندرو
endotherm جانور خون گرم
slugged چارپاره جانور کندرو
slug چارپاره جانور کندرو
heats طلب شدن جانور
migrants سیار جانور مهاجر
footpad پای جانور پهنه پا
migrant سیار جانور مهاجر
nematocyst نیش جانور مرجانی
scavengers جانور کثافت خور
dentition وضع تعداددندانهای جانور
molluscs جانور نرم تن حلزون
dolphin دولفین [جانور شناسی]
amphibiotic وابسته به جانور دوزیستی
animalcule جانور ذره بینی
animalculum جانور ذره بینی
arthropod جانور مفصل دار
sacs عضوکیسه مانند جانور
sac عضوکیسه مانند جانور
beast of ravin جانور درنده یاشکاری
bestialize جانور خوی نمودن
aquatic جانور یا گیاه ابزی
tentacles موی حساس جانور
tentacle موی حساس جانور
scavenger جانور کثافت خور
anteaters جانور پستاندارمورچه خوار
anteater جانور پستاندارمورچه خوار
heat طلب شدن جانور
malacoderm جانور نرم پوست
pachyderms جانور پوست کلفت
pachyderm جانور پوست کلفت
jumbo جانور غول اسا
jumbos جانور غول اسا
female زنانه جانور ماده
mollusk جانور نرم تن حلزون
marsupials جانور کیسه دار
marsupial جانور کیسه دار
lairs محل استراحت جانور
lair محل استراحت جانور
hilding جانور یا اسب بی ارزش
holozoic جانور خوراک گیر
kutum [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
vermin جانور افت حشرات موذی
Black Sea roach [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian White Fish ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus frisii ماهی سفید [جانور شناسی]
bestial شبیه حیوان جانور خوی
scalawag جانور نحیف وکم ارزش
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
gast وحشت جانور بدون اولاد
slug جانور تنبل گردونه کندرو
slugged جانور تنبل گردونه کندرو
Caspian kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
slugs جانور تنبل گردونه کندرو
unicorns جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorn جانور افسانهای دارای یک شاخ
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
ruminant جانور پستاندار نشخوار کننده
isopod جانور سخت پوست بر>=< پای
vivisector تشریح کننده جانور زنده
cyclostomate وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous وابسته به جانور دهان گرد
isopodan جانور سخت پوست بر>=< پای
insectivore جانور یا گیاه حشره خوار
phylogeny تاریخ نژادی جانور یا گیاه
endozoic دارای زندگی دردرون جانور
lyncean مانند جانور سیاه گوش
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
hatchling جانور تازه متولد نوزاد
fisher جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
omnivore جانور همه چیز خوار
cyclostome جانور از راسته دهان گردان
swamper جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
stenophagous تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
geoduck نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
he ran the animal through ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
zoomorphic دارای خدایان مجسم بشکل جانور
wombats جانور کیسه داری شبیه خرس
wombat جانور کیسه داری شبیه خرس
zoographic وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
logotype وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
webfoot جانور دارای پای پرده دار
pes پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
zooplasty فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
zooplankton جانور ریز شناور برسطح دریا
zoographical وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
pelage پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
mammalogy یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com