Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
hybrid
جانور دورگه
Other Matches
epizoic
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
mongrels
دورگه
half blooded
دورگه
crosses
دورگه
mongrel
دورگه
dihybrid
دورگه
cur
سگ دورگه
bigeneric
دورگه
crossbred
دورگه
hybrid
دورگه
half bred
دورگه
crossest
دورگه
mulatto
دورگه
mestizo
دورگه
cross
دورگه
crossbreed
دورگه
crosser
دورگه
hybrida
دورگه
half caste
دورگه
hybridization
دورگه پروری
crossest
دورگه کردن
cross
دورگه کردن
allophone
صدای دورگه
crosses
دورگه کردن
crosser
دورگه کردن
half breed
ادم دورگه
indo chinese
دورگه هندی و چینی
half blood
نابرادری یا ناخواهری دورگه
hybrida
گیاه یاجانور دورگه مخلوط
golden retriever
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
malacostracan
جانور
nightwalker
جانور شب پر
it pron
ان جانور
ruffianly
جانور خو
creature
جانور
animalize
جانور
johnny
جانور نر
apod
جانور بی پا
creatures
جانور
structure of an animal
جانور
he
جانور نر
beast
جانور
beasts
جانور
animal
جانور
it
ان جانور
animals
جانور
edentate
جانور بی دندان
strayed
جانور ولگرد
saxicolous
جانور سنگ زی
saxicoline
جانور سنگ زی
saprozoon
جانور پوده زی
pudge
جانور چاق
animalist
نقاش جانور
shell fish
جانور صدف
beastliness
جانور خویی
brutalization
جانور خویی
craw
معده جانور
strays
جانور بی صاحب
straying
جانور بی صاحب
ungulate
جانور سم دار
tardigrade
جانور کندرو
stray
جانور بی صاحب
stinkard
جانور بدبو
polystome
جانور بسیار
brutality
جانور خویی
brutalities
جانور خویی
pelagian
جانور دریایی
amoebas
جانور تک سلولی
mammifer
جانور پستاندار
amoebae
جانور تک سلولی
amoeba
جانور تک سلولی
mammiferous
جانور پستاندار
amebas
جانور تک سلولی
nekton
جانور شناور
milker
جانور شیرده
perissodactyl
جانور فرد سم
plantigrade
جانور دوپا
monocule
جانور یک چشم
polystomatous
جانور بسیار
polypod
جانور بسیارپا
pollard
جانور بی شاخ
poikilothermism
خونسردی جانور
poikilotherm
جانور خونسرد
rodents
جانور جونده
rodent
جانور جونده
amebae
جانور تک سلولی
animalculum
جانور ریزه
zootomy
جانور شکافی
scavenger
جانور لاشخور
scavengers
جانور لاشخور
fauna
جانور نامه
in heat
[American E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
on heat
[British E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
zoology
جانور شناسی
zoologist
جانور شناس
brute
جانور حیوان
proud
<adj.>
جانور حشری
game
جانور شکاری
zoophilous
علاقمند به جانور
zoophilic
علاقمند به جانور
scrag
جانور نحیف
zootheism
جانور پرستی
zoophagous
جانور خوار
brutal
جانور خوی
brutes
جانور حیوان
phyllopod
جانور برگ پای
phytozoon
جانور گیاه نما
paleozoology
دیرین جانور شناسی
orc
جانور بزرگ دریایی
pleophagous
چند جانور خوار
quadruped
چهارپا
[جانور شناسی]
nematocyst
نیش جانور مرجانی
nervure
رگه بندی جانور
orca
جانور بزرگ دریایی
zoography
جانور شناسی تطبیقی
rutting
<adj.>
حشری
[جانور مرد]
in rut
<adj.>
حشری
[جانور شناسی]
white face
جانور پیشانی سفید
ratcatcher
موش گیر
[جانور]
tropicopolitan
گیاه یا جانور گرمسیری
ratter
موش گیر
[جانور]
zoophyte
جانور گیاه سان
zoomorphic
شبیه جانور جانورسان
rat catcher
موش گیر
[جانور]
viviparous
جانور زنده زا ولود
shedder
جانور پوست انداز
tentacles
موی حساس جانور
migrants
سیار جانور مهاجر
migrant
سیار جانور مهاجر
scavengers
جانور کثافت خور
scavenger
جانور کثافت خور
anteaters
جانور پستاندارمورچه خوار
anteater
جانور پستاندارمورچه خوار
dentition
وضع تعداددندانهای جانور
tentacle
موی حساس جانور
marsupials
جانور کیسه دار
marsupial
جانور کیسه دار
jumbo
جانور غول اسا
endotherm
جانور خون گرم
lairs
محل استراحت جانور
lair
محل استراحت جانور
heats
طلب شدن جانور
bestialize
جانور خوی نمودن
beast of ravin
جانور درنده یاشکاری
aquatic
جانور یا گیاه ابزی
sac
عضوکیسه مانند جانور
sacs
عضوکیسه مانند جانور
molluscs
جانور نرم تن حلزون
mollusc
جانور نرم تن حلزون
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
slugs
چارپاره جانور کندرو
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
amphibiotic
وابسته به جانور دوزیستی
animalcule
جانور ذره بینی
animalculum
جانور ذره بینی
slugged
چارپاره جانور کندرو
arthropod
جانور مفصل دار
slug
چارپاره جانور کندرو
malacoderm
جانور نرم پوست
footpad
پای جانور پهنه پا
hilding
جانور یا اسب بی ارزش
pachyderms
جانور پوست کلفت
pachyderm
جانور پوست کلفت
heat
طلب شدن جانور
jumbos
جانور غول اسا
female
زنانه جانور ماده
holozoic
جانور خوراک گیر
mollusk
جانور نرم تن حلزون
lyncean
مانند جانور سیاه گوش
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
omnivore
جانور همه چیز خوار
isopod
جانور سخت پوست بر>=< پای
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
Caspian White Fish
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus frisii
ماهی سفید
[جانور شناسی]
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
vermin
جانور افت حشرات موذی
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
vivisector
تشریح کننده جانور زنده
Caspian kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
hatchling
جانور تازه متولد نوزاد
unicorn
جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns
جانور افسانهای دارای یک شاخ
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
gast
وحشت جانور بدون اولاد
endozoic
دارای زندگی دردرون جانور
ruminant
جانور پستاندار نشخوار کننده
cyclostomatous
وابسته به جانور دهان گرد
fisher
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
kutum
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
phylogeny
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com