English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English Persian
zoography جانور شناسی تطبیقی
Search result with all words
zoographic وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
Other Matches
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
zoology جانور شناسی
in rut <adj.> حشری [جانور شناسی]
quadruped چهارپا [جانور شناسی]
dolphin دولفین [جانور شناسی]
paleozoology دیرین جانور شناسی
Caspian White Fish ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus frisii ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
Black Sea roach [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
kutum [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
mammalogy یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
epizoic زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
comparative تطبیقی
harmonistic تطبیقی
comparatives تطبیقی
matching error خطای تطبیقی
comparative judgement قضاوت تطبیقی
comparative law حقوق تطبیقی
comparative psychology روانشناسی تطبیقی
comparative low حقوق تطبیقی
comparative economics علم اقتصاد تطبیقی
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
law of comparative judgement قانون قضاوت تطبیقی
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
comparative statics استاتیک مقایسهای استاتیک تطبیقی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
typology گونه شناسی نوع شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
animals جانور
ruffianly جانور خو
apod جانور بی پا
animalize جانور
he جانور نر
it ان جانور
malacostracan جانور
structure of an animal جانور
johnny جانور نر
it pron ان جانور
creature جانور
creatures جانور
nightwalker جانور شب پر
beast جانور
beasts جانور
animal جانور
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
animalist نقاش جانور
pudge جانور چاق
zoophilic علاقمند به جانور
zoophilous علاقمند به جانور
craw معده جانور
zootheism جانور پرستی
brutalization جانور خویی
mammiferous جانور پستاندار
monocule جانور یک چشم
edentate جانور بی دندان
beastliness جانور خویی
zootomy جانور شکافی
animalculum جانور ریزه
zoophagous جانور خوار
ungulate جانور سم دار
brutal جانور خوی
tardigrade جانور کندرو
polystome جانور بسیار
polystomatous جانور بسیار
polypod جانور بسیارپا
pollard جانور بی شاخ
poikilothermism خونسردی جانور
poikilotherm جانور خونسرد
plantigrade جانور دوپا
nekton جانور شناور
perissodactyl جانور فرد سم
saprozoon جانور پوده زی
saxicoline جانور سنگ زی
brutes جانور حیوان
brute جانور حیوان
stinkard جانور بدبو
mammifer جانور پستاندار
zoologist جانور شناس
milker جانور شیرده
shell fish جانور صدف
scrag جانور نحیف
saxicolous جانور سنگ زی
pelagian جانور دریایی
scavenger جانور لاشخور
strayed جانور ولگرد
brutality جانور خویی
fauna جانور نامه
brutalities جانور خویی
zoomorphic <adj.> جانور گونه
on heat [British E] <adj.> حشری [جانور زن]
in heat [American E] <adj.> حشری [جانور زن]
stray جانور بی صاحب
straying جانور بی صاحب
strays جانور بی صاحب
scavengers جانور لاشخور
hybrid جانور دورگه
rodents جانور جونده
amebas جانور تک سلولی
proud <adj.> جانور حشری
amoebae جانور تک سلولی
amoebas جانور تک سلولی
amebae جانور تک سلولی
amoeba جانور تک سلولی
game جانور شکاری
rodent جانور جونده
oenology می شناسی شراب شناسی
beast of ravin جانور درنده یاشکاری
phytozoon جانور گیاه نما
nervure رگه بندی جانور
jumbos جانور غول اسا
nematocyst نیش جانور مرجانی
anteaters جانور پستاندارمورچه خوار
lair محل استراحت جانور
phyllopod جانور برگ پای
bestialize جانور خوی نمودن
anteater جانور پستاندارمورچه خوار
lairs محل استراحت جانور
marsupials جانور کیسه دار
marsupial جانور کیسه دار
orca جانور بزرگ دریایی
orc جانور بزرگ دریایی
mollusk جانور نرم تن حلزون
pachyderm جانور پوست کلفت
pachyderms جانور پوست کلفت
amoebic وابسته به جانور تک سلولی
amphibiotic وابسته به جانور دوزیستی
holozoic جانور خوراک گیر
dentition وضع تعداددندانهای جانور
animalcule جانور ذره بینی
animalculum جانور ذره بینی
heat طلب شدن جانور
heats طلب شدن جانور
rutting <adj.> حشری [جانور مرد]
malacoderm جانور نرم پوست
female زنانه جانور ماده
arthropod جانور مفصل دار
endotherm جانور خون گرم
footpad پای جانور پهنه پا
pleophagous چند جانور خوار
viviparous جانور زنده زا ولود
slugged چارپاره جانور کندرو
slug چارپاره جانور کندرو
aquatic جانور یا گیاه ابزی
ratter موش گیر [جانور]
rat catcher موش گیر [جانور]
shedder جانور پوست انداز
jumbo جانور غول اسا
sac عضوکیسه مانند جانور
zoomorphic شبیه جانور جانورسان
slugs چارپاره جانور کندرو
molluscs جانور نرم تن حلزون
mollusc جانور نرم تن حلزون
tropicopolitan گیاه یا جانور گرمسیری
hilding جانور یا اسب بی ارزش
tentacle موی حساس جانور
tentacles موی حساس جانور
white face جانور پیشانی سفید
sacs عضوکیسه مانند جانور
migrants سیار جانور مهاجر
zoophyte جانور گیاه سان
ratcatcher موش گیر [جانور]
scavengers جانور کثافت خور
scavenger جانور کثافت خور
migrant سیار جانور مهاجر
isopodan جانور سخت پوست بر>=< پای
vivisector تشریح کننده جانور زنده
slugs جانور تنبل گردونه کندرو
isopod جانور سخت پوست بر>=< پای
insectivore جانور یا گیاه حشره خوار
endozoic دارای زندگی دردرون جانور
hatchling جانور تازه متولد نوزاد
phylogeny تاریخ نژادی جانور یا گیاه
fisher جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
gast وحشت جانور بدون اولاد
unicorn جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns جانور افسانهای دارای یک شاخ
cyclostomate وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome جانور از راسته دهان گردان
scalawag جانور نحیف وکم ارزش
omnivore جانور همه چیز خوار
slug جانور تنبل گردونه کندرو
ruminant جانور پستاندار نشخوار کننده
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com