English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
game جانور شکاری
Other Matches
epizoic زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
hunting dog سگ شکاری
hounding سگ شکاری
hounds سگ شکاری
gun dog سگ شکاری
raptatorial شکاری
feral شکاری
raptatory شکاری
raptorail شکاری
deer hound سگ شکاری
gundog سگ شکاری
gundogs سگ شکاری
accipital شکاری
hunter سگ شکاری
hounded سگ شکاری
hound سگ شکاری
buckhound سگ شکاری
ratch سگ شکاری
sporting dog سگ شکاری
hunters سگ شکاری
accipiter مرغ شکاری
birds of prey مرغان شکاری
terriers سگ بویی شکاری
terrier سگ بویی شکاری
sport car اتومبیل شکاری
staghound تازی شکاری
gazehound نوعی سگ شکاری
shot gun تفنگ شکاری
sports cars اتومبیل شکاری
birds of prey پرندگان شکاری
blood سگ شکاری و بوی خن
shotguns تفنگ شکاری
sports car اتومبیل شکاری
shotgun تفنگ شکاری
canum venaticorum سگان شکاری
hunter اسب یا سگ شکاری
hunters اسب یا سگ شکاری
ravening شکاری غاصب
killer submarine زیردریایی شکاری
dogcart کالسکهی شکاری
bows کمان شکاری
dogcarts کالسکهی شکاری
bowing کمان شکاری
bowed کمان شکاری
bow کمان شکاری
Afghan Hound سگ شکاری افغان
ravin طعمه شکاری
capped watch ساعت شکاری
game fowl مرغ شکاری
deer dog تازی سگ شکاری
canes venatici سگان شکاری
game bag خرجین شکاری
feral حیوان شکاری وحشی
fighter bomber شکاری- بمب افکن
doublcd barrcled shot تفنگ شکاری دو لول
field trial مسابقه تازیهای شکاری
huntsman مدیر تازیهای شکاری
raven شکار طعمه شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
pointers سگ شکاری یابنده شکار
high power تفنگ شکاری بزرگ
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
marlin ماهی شکاری بزرگ
chaser مفتش هواپیمای شکاری
pointer سگ شکاری یابنده شکار
beagles تازی شکاری پاکوتاه
beagle تازی شکاری پاکوتاه
accipitrine ازجنس باز شکاری
chasers مفتش هواپیمای شکاری
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
venatic وابسته بشکار شکاری
venatical وابسته بشکار شکاری
sporterize تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
goshawk باز بال کوتاه شکاری
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
saker باز شکاری در اروپای قدیم
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
salmi خورش باگوشت مرغ شکاری
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
setters توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
glede انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
to hark back برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
animal جانور
beasts جانور
beast جانور
malacostracan جانور
ruffianly جانور خو
nightwalker جانور شب پر
animals جانور
animalize جانور
apod جانور بی پا
it ان جانور
creature جانور
creatures جانور
it pron ان جانور
structure of an animal جانور
johnny جانور نر
he جانور نر
edentate جانور بی دندان
plantigrade جانور دوپا
pelagian جانور دریایی
perissodactyl جانور فرد سم
zoophilic علاقمند به جانور
stinkard جانور بدبو
poikilotherm جانور خونسرد
polystomatous جانور بسیار
polypod جانور بسیارپا
poikilothermism خونسردی جانور
zoophagous جانور خوار
pollard جانور بی شاخ
polystome جانور بسیار
tardigrade جانور کندرو
ungulate جانور سم دار
mammifer جانور پستاندار
saprozoon جانور پوده زی
saxicoline جانور سنگ زی
saxicolous جانور سنگ زی
mammiferous جانور پستاندار
milker جانور شیرده
monocule جانور یک چشم
nekton جانور شناور
scrag جانور نحیف
shell fish جانور صدف
pudge جانور چاق
amebae جانور تک سلولی
brutality جانور خویی
scavenger جانور لاشخور
scavengers جانور لاشخور
zoomorphic <adj.> جانور گونه
on heat [British E] <adj.> حشری [جانور زن]
fauna جانور نامه
in heat [American E] <adj.> حشری [جانور زن]
hybrid جانور دورگه
strays جانور بی صاحب
amebas جانور تک سلولی
amoeba جانور تک سلولی
amoebae جانور تک سلولی
amoebas جانور تک سلولی
rodent جانور جونده
rodents جانور جونده
brutalities جانور خویی
strayed جانور ولگرد
stray جانور بی صاحب
straying جانور بی صاحب
zoologist جانور شناس
proud <adj.> جانور حشری
brutalization جانور خویی
zootheism جانور پرستی
beastliness جانور خویی
zootomy جانور شکافی
animalist نقاش جانور
craw معده جانور
zoophilous علاقمند به جانور
animalculum جانور ریزه
zoology جانور شناسی
brute جانور حیوان
brutes جانور حیوان
brutal جانور خوی
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
viviparous جانور زنده زا ولود
white face جانور پیشانی سفید
zoography جانور شناسی تطبیقی
zoomorphic شبیه جانور جانورسان
zoophyte جانور گیاه سان
shedder جانور پوست انداز
quadruped چهارپا [جانور شناسی]
in rut <adj.> حشری [جانور شناسی]
rutting <adj.> حشری [جانور مرد]
tropicopolitan گیاه یا جانور گرمسیری
ratter موش گیر [جانور]
rat catcher موش گیر [جانور]
ratcatcher موش گیر [جانور]
pleophagous چند جانور خوار
beast of ravin جانور درنده یاشکاری
mollusc جانور نرم تن حلزون
slugs چارپاره جانور کندرو
slugged چارپاره جانور کندرو
jumbos جانور غول اسا
slug چارپاره جانور کندرو
migrants سیار جانور مهاجر
migrant سیار جانور مهاجر
holozoic جانور خوراک گیر
scavengers جانور کثافت خور
scavenger جانور کثافت خور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com