Dictiornary-Farsi | جانور مفصل دار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
arthropod	جانور مفصل دار


Other Matches

epizoic	زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
glenoid fossa or cavity	گودی مفصل کاسه مفصل
zoo ecology	قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
pivots	مفصل
linkage point	مفصل
articulation	مفصل
pivoted	مفصل
pivot	مفصل
Hinduism	مفصل
anarthrous	بی مفصل
fulsome	مفصل
commissure	مفصل
inarticulate	بی مفصل
voluminous	مفصل
spacious	مفصل
copulas	مفصل
copula	مفصل
coupling	مفصل
hinge	مفصل
hinges	مفصل
juncture	مفصل
jointless	بی مفصل
joint	مفصل
copious	مفصل
fine drawn	مفصل
baom joomok	یک مفصل
socket	مفصل
sockets	مفصل
inventorial	مفصل
arthrology	مفصل شناسی
arthritis	التهاب مفصل
trunnion	مفصل افقی
pigtails	مفصل دم خوکی
luncheon	غذای مفصل
facet	بند مفصل
facets	بند مفصل
juncture	پیوستگی مفصل
scape	مفصل اصلی
hinge joint	مفصل لولایی
abarticulation	مفصل متحرک
ample	فراوان مفصل
ankylosis	جمود مفصل
luncheons	غذای مفصل
pigtail	مفصل دم خوکی
high tea	عصرانه مفصل
swivel joint	مفصل گردان
synarthrosis	مفصل بی حرکت
synosteology	مفصل شناسی
toggle joint	مفصل زانویی
swivel	مفصل گردان
swivels	مفصل گردان
swivelled	مفصل گردنده
swivelled	مفصل گردان
palaver	گفتگوی مفصل
clips	مفصل کابل
clippings	مفصل کابل
ball and socket joint	مفصل ساچمه ای
swivel	مفصل گردنده
choke joint	مفصل چوکی
steering swivel	مفصل فرمان
universal joint	مفصل چرخنده
multiple cable joint	مفصل انشعاب
clip	مفصل کابل
clipped	مفصل کابل
swivels	مفصل گردنده
arthritis	اماس مفصل
gimmal	مفصل لولا
splices	مفصل بافته
hip joint	مفصل ران
articulating	مفصل دارکردن
knee joint	مفصل زانو
articulates	مفصل دارکردن
joint	مفصل پیوندگاه
largo	اهسته و مفصل
articulate	مفصل دارکردن
disjoint	از مفصل دراوردن
spliced	مفصل بافته
sleeves	موف مفصل
hips	مفصل ران
articulation	مفصل لولا
articulation	مفصل بندی
splicing	مفصل بافته
in great detail	با جزئیات مفصل
detail part	قسمت مفصل
diarthrosis	مفصل متحرک
glene	کاسه مفصل
hip	مفصل ران
splice	مفصل بافته
ginglymus	مفصل لولایی
sleeve	موف مفصل
acondylose	بدون بند یا مفصل
joint resistance	مقدار مقاومت مفصل
thurl	مفصل خاصره گوسفند
cable joint	مفصل اتصال کابل
acondylous	بدون بند یا مفصل
double-jointed	دارای مفصل کاذب
kettledrums	دمامه عصرانه مفصل
arthropathy	ناخوشی بند یا مفصل
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
arthropoda	جانوران مفصل دار
joint	مفصل اتصال ضربهای
gabfest	محاوره طولانی و مفصل
amplified	مفصل گفتن یانوشتن
double jointed	دارای مفصل کاذب
amplifies	مفصل گفتن یانوشتن
naker	دمامه عصرانه مفصل
dimerous	دارای مفصل دوبخشی
In ditail . Diffusively .	بطور مفصل ( مفصلا")
kettledrum	دمامه عصرانه مفصل
kettle drum	دمامه عصرانه مفصل
arthritic	مبتلا به اماس مفصل
luxation	در رفتگی مفصل استخوان
clamping sleeve	مفصل مهار کننده
disjoint	در رفتن از مفصل درامدن
cable jointing sleeve	مفصل انشعاب کابل
enarthrosis	مفصل کام و زبانهای
amplifying	مفصل گفتن یانوشتن
amplify	مفصل گفتن یانوشتن
diffusively	بطور منتشر و یا مفصل
choke flange joint	مفصل چوکی ال شکل
rabbet joint	بست یا مفصل کنش کاوی
arthritic	مربوط به ورم و اماس مفصل
hip joint	مفصل استخوان خاصره وران
internode	قسمت میان دو بندیا مفصل
to give a long recital of something	دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
dactylus	بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
submission hold	کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
monographist	نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
garnets	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnet	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
to detail something	چیزی را مفصل [با همه جزییات] شرح دادن
programming specification	مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
to talk something over with somebody	با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
To explain something in detail .	چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
I'll speak at length on this subject.	دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
nightwalker	جانور شب پر
animalize	جانور
malacostracan	جانور
apod	جانور بی پا
johnny	جانور نر
it pron	ان جانور
ruffianly	جانور خو
creature	جانور
he	جانور نر
structure of an animal	جانور
animals	جانور
beast	جانور
beasts	جانور
animal	جانور
creatures	جانور
it	ان جانور
zoophilic	علاقمند به جانور
zoomorphic <adj.>	جانور گونه
mammifer	جانور پستاندار
pollard	جانور بی شاخ
in heat [American E] <adj.>	حشری [جانور زن]
proud <adj.>	جانور حشری
on heat [British E] <adj.>	حشری [جانور زن]
shell fish	جانور صدف
scrag	جانور نحیف
pelagian	جانور دریایی
saxicolous	جانور سنگ زی
saxicoline	جانور سنگ زی
saprozoon	جانور پوده زی
pudge	جانور چاق
polystome	جانور بسیار
polystomatous	جانور بسیار
perissodactyl	جانور فرد سم
poikilotherm	جانور خونسرد
nekton	جانور شناور
stinkard	جانور بدبو
polypod	جانور بسیارپا
zootomy	جانور شکافی
mammiferous	جانور پستاندار
milker	جانور شیرده
monocule	جانور یک چشم
zootheism	جانور پرستی
zoophilous	علاقمند به جانور
zoophagous	جانور خوار
ungulate	جانور سم دار
tardigrade	جانور کندرو
poikilothermism	خونسردی جانور
amoebas	جانور تک سلولی
brutalization	جانور خویی
brutalities	جانور خویی
brutality	جانور خویی
edentate	جانور بی دندان
zoology	جانور شناسی
craw	معده جانور
zoologist	جانور شناس
brute	جانور حیوان
brutes	جانور حیوان
scavengers	جانور لاشخور
strayed	جانور ولگرد
stray	جانور بی صاحب
straying	جانور بی صاحب
beastliness	جانور خویی
hybrid	جانور دورگه
strays	جانور بی صاحب
animalculum	جانور ریزه