Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
saprozoon
جانور پوده زی
Other Matches
vase structure
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
sapropel
پوده گل
saprophagous
پوده خوار
saprophyte
پوده رست
saprophytic
پوده گرای
saprophytic
پوده دوست
epizoic
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
saprophyte
پوده زی خورنده مواد پوسیده
saprophite
پوده زی خورنده مواد پوسیده
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
animal
جانور
beasts
جانور
he
جانور نر
apod
جانور بی پا
malacostracan
جانور
creature
جانور
creatures
جانور
animalize
جانور
structure of an animal
جانور
nightwalker
جانور شب پر
ruffianly
جانور خو
johnny
جانور نر
beast
جانور
it
ان جانور
it pron
ان جانور
animals
جانور
zootomy
جانور شکافی
brutality
جانور خویی
stinkard
جانور بدبو
shell fish
جانور صدف
edentate
جانور بی دندان
scrag
جانور نحیف
brutalities
جانور خویی
saxicolous
جانور سنگ زی
tardigrade
جانور کندرو
ungulate
جانور سم دار
craw
معده جانور
zootheism
جانور پرستی
zoophilous
علاقمند به جانور
zoophilic
علاقمند به جانور
zoophagous
جانور خوار
animalculum
جانور ریزه
animalist
نقاش جانور
beastliness
جانور خویی
brutalization
جانور خویی
rodents
جانور جونده
rodent
جانور جونده
zoology
جانور شناسی
plantigrade
جانور دوپا
mammifer
جانور پستاندار
mammiferous
جانور پستاندار
perissodactyl
جانور فرد سم
pelagian
جانور دریایی
milker
جانور شیرده
monocule
جانور یک چشم
nekton
جانور شناور
poikilotherm
جانور خونسرد
poikilothermism
خونسردی جانور
pollard
جانور بی شاخ
amoebas
جانور تک سلولی
amoebae
جانور تک سلولی
amoeba
جانور تک سلولی
amebas
جانور تک سلولی
amebae
جانور تک سلولی
pudge
جانور چاق
polystome
جانور بسیار
polystomatous
جانور بسیار
polypod
جانور بسیارپا
saxicoline
جانور سنگ زی
game
جانور شکاری
on heat
[British E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
in heat
[American E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
proud
<adj.>
جانور حشری
straying
جانور بی صاحب
fauna
جانور نامه
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
strays
جانور بی صاحب
hybrid
جانور دورگه
scavenger
جانور لاشخور
scavengers
جانور لاشخور
stray
جانور بی صاحب
strayed
جانور ولگرد
brute
جانور حیوان
zoologist
جانور شناس
brutes
جانور حیوان
brutal
جانور خوی
ratcatcher
موش گیر
[جانور]
zoophyte
جانور گیاه سان
pleophagous
چند جانور خوار
orc
جانور بزرگ دریایی
phytozoon
جانور گیاه نما
phyllopod
جانور برگ پای
orca
جانور بزرگ دریایی
rat catcher
موش گیر
[جانور]
ratter
موش گیر
[جانور]
zoomorphic
شبیه جانور جانورسان
viviparous
جانور زنده زا ولود
shedder
جانور پوست انداز
rutting
<adj.>
حشری
[جانور مرد]
tropicopolitan
گیاه یا جانور گرمسیری
white face
جانور پیشانی سفید
zoography
جانور شناسی تطبیقی
in rut
<adj.>
حشری
[جانور شناسی]
quadruped
چهارپا
[جانور شناسی]
amphibiotic
وابسته به جانور دوزیستی
mollusc
جانور نرم تن حلزون
endotherm
جانور خون گرم
slugs
چارپاره جانور کندرو
slugged
چارپاره جانور کندرو
slug
چارپاره جانور کندرو
jumbos
جانور غول اسا
footpad
پای جانور پهنه پا
migrants
سیار جانور مهاجر
paleozoology
دیرین جانور شناسی
migrant
سیار جانور مهاجر
scavengers
جانور کثافت خور
scavenger
جانور کثافت خور
molluscs
جانور نرم تن حلزون
dentition
وضع تعداددندانهای جانور
animalcule
جانور ذره بینی
animalculum
جانور ذره بینی
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
arthropod
جانور مفصل دار
jumbo
جانور غول اسا
beast of ravin
جانور درنده یاشکاری
bestialize
جانور خوی نمودن
sacs
عضوکیسه مانند جانور
sac
عضوکیسه مانند جانور
aquatic
جانور یا گیاه ابزی
tentacles
موی حساس جانور
tentacle
موی حساس جانور
anteaters
جانور پستاندارمورچه خوار
hilding
جانور یا اسب بی ارزش
malacoderm
جانور نرم پوست
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
pachyderms
جانور پوست کلفت
mollusk
جانور نرم تن حلزون
nematocyst
نیش جانور مرجانی
heat
طلب شدن جانور
pachyderm
جانور پوست کلفت
female
زنانه جانور ماده
nervure
رگه بندی جانور
heats
طلب شدن جانور
anteater
جانور پستاندارمورچه خوار
lair
محل استراحت جانور
lairs
محل استراحت جانور
marsupial
جانور کیسه دار
marsupials
جانور کیسه دار
holozoic
جانور خوراک گیر
Caspian kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian White Fish
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus frisii
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
fisher
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
vermin
جانور افت حشرات موذی
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
kutum
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
unicorns
جانور افسانهای دارای یک شاخ
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
unicorn
جانور افسانهای دارای یک شاخ
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
omnivore
جانور همه چیز خوار
ruminant
جانور پستاندار نشخوار کننده
cyclostomate
وابسته به جانور دهان گرد
gast
وحشت جانور بدون اولاد
vivisector
تشریح کننده جانور زنده
scalawag
جانور نحیف وکم ارزش
hatchling
جانور تازه متولد نوزاد
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
cyclostomatous
وابسته به جانور دهان گرد
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
endozoic
دارای زندگی دردرون جانور
lyncean
مانند جانور سیاه گوش
insectivore
جانور یا گیاه حشره خوار
phylogeny
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
isopod
جانور سخت پوست بر>=< پای
isopodan
جانور سخت پوست بر>=< پای
pelage
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
pes
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
stenophagous
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
wombats
جانور کیسه داری شبیه خرس
logotype
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
swamper
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
wombat
جانور کیسه داری شبیه خرس
he ran the animal through
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
webfoot
جانور دارای پای پرده دار
zooplankton
جانور ریز شناور برسطح دریا
zooplasty
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
zoographical
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographic
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoomorphic
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
shell
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
reticulum
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com