English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
protective cover جان پناه دفاعی
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
Other Matches
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
refuge پناه دادن پناه بردن
harbours پناه دادن پناه بردن
harbouring پناه دادن پناه بردن
harboured پناه دادن پناه بردن
harbour پناه دادن پناه بردن
harboring پناه دادن پناه بردن
harbored پناه دادن پناه بردن
take reffuge پناه اوردن پناه بردن
refuges پناه دادن پناه بردن
harbors پناه دادن پناه بردن
apologetic دفاعی
vindicative دفاعی
defensive line خط دفاعی
backfield خط دفاعی
defensive دفاعی
defense position موضع دفاعی
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
defensive fire اتش دفاعی
defensive league اتحادیه دفاعی
defensive league اتحاد دفاعی
defensive war جنگ دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
defensively حالت دفاعی
backcourt نیمه دفاعی
rejoinder پاسخ دفاعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
blue line خط دفاعی هاکی
defense base پایگاه دفاعی
defense information اطلاعات دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی
zones منطقه دفاعی
cover بازی دفاعی
coverings بازی دفاعی
zone منطقه دفاعی
stack the defence ارایش دفاعی
preventive war نبرد دفاعی
odd front خط دفاعی 4 نفره
agger پشته ی دفاعی
covers بازی دفاعی
five man line خط دفاعی 5 نفره
sandbag ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
sandbagged ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbags ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoins پاسخ دفاعی دادن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
rejoined پاسخ دفاعی دادن
rejoin پاسخ دفاعی دادن
apologist نویسندهء رسالهء دفاعی
apologists نویسندهء رسالهء دفاعی
presses تاکتیک دفاعی فشرده
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
decompensation فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
switch position موضع رابط دفاعی
press تاکتیک دفاعی فشرده
guards حالت دفاعی شمشیرباز
guard حالت دفاعی شمشیرباز
defensive player شطرنج باز دفاعی
defensive wrestler کشتی گیر دفاعی
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
defensiveness حالت دفاعی داشتن
cross block سد کردن خط دفاعی از کنار
bump and run نوعی مانور دفاعی
bump and go نوعی مانور دفاعی
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
switch position موضع دفاعی بینابین
back judge داور در محوطه دفاعی
palest حصار دفاعی دفاع
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
pale حصار دفاعی دفاع
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
paler حصار دفاعی دفاع
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
corrals دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
corral دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parried حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
chevaux de fries [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
defenceman مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
safeguard پناه
harbourage پناه
bulwark پناه
safeguards پناه
erfuge پناه
fenceless بی پناه
grith پناه
safeguarded پناه
opened بی پناه
opens بی پناه
coverture پناه
bulwarks پناه
defenseless بی پناه
guards پناه
guarding پناه
guard پناه
open بی پناه
safeguarding پناه
harbourless بی پناه
shelterless بی پناه
refuges پناه
refuge پناه
blinds پناه
blind پناه
blinded پناه
sconce پناه
defenceless بی پناه
guardless بی پناه
exposed بی پناه
unsheltered <adj.> بی پناه
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
Good grief! پناه برخدا !
Good gracious ! Good heaven ! My god ! پناه برخدا
trench جان پناه
trenches جان پناه
bunkers جان پناه
cestus مشت پناه
awning پناه پناهگاه
to seek shelter پناه جستن
to seek refuge پناه جستن
bunker جان پناه
guard rail جان پناه
awnings پناه پناهگاه
hand rail جان پناه
harbor پناه دادن
harbor پناه بردن
mantelet جان پناه
lee side سمت پناه
turrets جان پناه
shelterer پناه دهنده
ear cap گوش پناه
defilade جان پناه
dismounted defilade جان پناه
ear tab گوش پناه
embower پناه دادن
erfuge پناه گاه
fire in the hole به جان پناه
turret جان پناه
gorget گلو پناه
exposing بی پناه گذاشتن
sheltering جان پناه
sheltering پناه دادن
ambushed پناه گاه
shelters جان پناه
traverse جان پناه
shelters پناه دادن
harbored پناه دادن
harbored پناه بردن
harboring پناه دادن
harboring پناه بردن
harbors پناه دادن
traversed جان پناه
expose بی پناه گذاشتن
quarter پناه بردن به
exposes بی پناه گذاشتن
ambush پناه گاه
ambushes پناه گاه
ambushing پناه گاه
shelter جان پناه
shelter پناه دادن
traversing جان پناه
traverses جان پناه
sheltered جان پناه
sheltered پناه دادن
harbour پناه دادن
harbour پناه بردن
harboured پناه دادن
harbours پناه بردن
parapet جان پناه
parapets جان پناه
harbors پناه بردن
harbouring پناه بردن
harboured پناه بردن
harbours پناه دادن
harbouring پناه دادن
declare پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
special pleading علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com