English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
Other Matches
cargo محموله کشتی
shipper محموله کشتی
cargoes محموله کشتی
salvaging کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
salvage کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvaged کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvages کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
cargo manifest افهارنامه شرح محموله کشتی
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaging نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
Bounty hunter جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
award جایزه دادن جایزه
reward and rewarded جایزه.جایزه داده شده
awarded جایزه دادن جایزه
awards جایزه دادن جایزه
awarding جایزه دادن جایزه
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
cargoes محموله
cargo محموله
batch یک محموله
batches یک محموله
consignments محموله
consignment محموله
loads محموله
delivery محموله
consignment محموله
shipment [American] محموله
unitized cargo تک محموله
load محموله
lading محموله
freightage محموله
freight محموله
shipment محموله
shipments محموله
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
return cargo محموله برگشت
air consignment محموله هوایی
consignment محموله مرسوله
consignments محموله مرسوله
bulk cargo محموله حجیم
loading بار محموله
cargo insurance بیمه محموله
backload محموله مراجعت
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
cargoes محموله دریایی بار
cargo محموله دریایی بار
consignee دریافت کننده محموله
consignment محموله کالای ارسالی
air bill بارنامه محموله هوایی
jettisons به دریا ریزی محموله
consignments محموله کالای ارسالی
good مال منقول محموله
tallyman مسئول کنترل محموله
jettison به دریا ریزی محموله
jettisoned به دریا ریزی محموله
damaged shipments محموله خسارت دیده
jettisoning به دریا ریزی محموله
bonus جایزه
reward جایزه
prising جایزه
prises جایزه
prised جایزه
prise جایزه
bonuses جایزه
rewards جایزه
rewardable جایزه
trophies جایزه
prize man جایزه بر
prizing جایزه
prize جایزه
prizes جایزه
premiums جایزه
premium جایزه
trophy جایزه
prized جایزه
awards جایزه
meed جایزه
rewarded جایزه
awarded جایزه
award جایزه
priase جایزه
bounty جایزه
awarding جایزه
guerdon جایزه
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
considerations جایزه قیمت
laureate جایزه دار
prize انعام جایزه
premium for excellence جایزه فضیلت
consideration جایزه قیمت
export bounty جایزه صدور
testimonialize جایزه دادن
prized انعام جایزه
prizewinner برنده جایزه
prizing انعام جایزه
prizes انعام جایزه
pursing جایزه نقدی
to win laurels جایزه گرفتن
Nobel Prize جایزه نوبل
head money جایزه اوردن سر
nobel prize جایزه نوبل
purse جایزه نقدی
pursed جایزه نقدی
money جایزه نقدی
purses جایزه نقدی
testimonials پاداش جایزه
oscar جایزه اسکار
testimonial پاداش جایزه
prizer برنده جایزه
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
wrongshipped محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
jettison of cargo محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
transire اجازه گمرک جهت انتقال محموله
hurdles دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
hurdle دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
pewter جام پیروزی جایزه
outland trophy جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
coronate جایزه یا انعام دادن
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
brilliancy prize جایزه درخشندگی شطرنج
Ig Nobel Prize جایزه ایگ نوبل
booby prize جایزه تسلی بخش
booby prizes جایزه تسلی بخش
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
cup گلدان جایزه مسابقات
cupped گلدان جایزه مسابقات
rewarder جایزه یا پاداش دهنده
cups گلدان جایزه مسابقات
manifesting لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifest لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifested لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifests لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
eclipse award جایزه سوارکار ممتاز سال
edward j. neil award جایزه بوکسور ممتاز سال
despatch money جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
prize poem شعری که جایزه برده است
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
prizefight مسابقه مشت زنی جایزه دار
dispatch money جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
prize fight جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
ashes جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
livery نجات
liveries نجات
safety نجات
salvation نجات
liberation نجات
life vest کت نجات
rescues نجات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com