Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (7 milliseconds)
English
Persian
hibernaculum
جایگاه زمستانی
Other Matches
winter quarters
پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
winter crookneck
کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
brumous
زمستانی
wintry
زمستانی
wintery
زمستانی
brumal
زمستانی
winterish
زمستانی
hibernal
زمستانی
hiberbal
زمستانی
hiemal
زمستانی
hymal
زمستانی
jack frost
لولوی زمستانی
winter solstice
انقلاب زمستانی
winterly
زمستانی بی نشاط
winterization
زمستانی کردن
winterization
زمستانی شدن
winterberry
راج زمستانی
hibernating
بخواب زمستانی رفتن
hibernated
بخواب زمستانی رفتن
hibernate
بخواب زمستانی رفتن
winter olympic
بازیهای المپیک زمستانی
winterization
بصورت زمستانی در امدن
hibernaculum
گلخانه گلهای زمستانی
hibernates
بخواب زمستانی رفتن
midwinter
چله زمستان انقلاب زمستانی
tuque
کلاه بافته پشمی زمستانی
storm window
پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
to weather something in winter
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
harmattan
بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
snow tire
لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
positioned
جایگاه
position
جایگاه
toll house
جایگاه
house
جایگاه جا
stations
جایگاه
housed
جایگاه جا
houses
جایگاه جا
limb top
جایگاه
station
جایگاه
placing
جایگاه
places
جایگاه
place
جایگاه
cabin
جایگاه
stationed
جایگاه
home range
جایگاه حیوانات
banstand
جایگاه ارکست
flash house
جایگاه دزدان
picture palace
جایگاه سینما
engine house
جایگاه لوکوموتیو
lattice site
جایگاه شبکه
ordinal position
جایگاه ترتیبی
expanse of rubble
جایگاه خرابیها
band-stand
جایگاه ارکستر
telephone station
جایگاه تلفن
site plan
نقشه جایگاه
pumping ststion
جایگاه تلمبه
picturedrome
جایگاه سینما
parking place
جایگاه توقف
expanse of ruins
جایگاه خرابیها
grandstands
جایگاه سرپوشیده
booth
جایگاه رژه
seat
جایگاه نشاندن
seated
جایگاه نشاندن
seats
جایگاه نشاندن
stalling
لژ جایگاه ویژه
galleries
جایگاه تماشاگران
stall
لژ جایگاه ویژه
sanctuary
جایگاه مقدس
booths
جایگاه رژه
operating rooms
جایگاه عمل
operating room
جایگاه عمل
gallery
جایگاه تماشاگران
scene of destruction
جایگاه خرابیها
grandstand
جایگاه سرپوشیده
sanctuaries
جایگاه مقدس
stands
جایگاه تماشاگران
picture theatre
جایگاه سینما
press box
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press boxes
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
sanctum
قدس جایگاه مقدس
dock
جایگاه متهم در دادگاه
docked
جایگاه متهم در دادگاه
swinery
پرورشگاه یا جایگاه خوکان
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
stand one's ground
<idiom>
حمایت از جایگاه شخص
platforms
کف راه جایگاه خطابه
bar
جایگاه متهمین در دادگاه
stand
جایگاه گواه در دادگاه
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
platform
کف راه جایگاه خطابه
bars
جایگاه متهمین در دادگاه
docks
جایگاه متهم در دادگاه
stone work
جایگاه سنگ تراشی
news stand
جایگاه فروش روزنامه
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
oarlock
جایگاه فلزی پارو
malt house
جایگاه مالت سازی
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
far turn
پیچ سمت جایگاه
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
menageries
جایگاه دام ودد
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
podiums
بالکن جایگاه مخصوص
menagerie
جایگاه دام ودد
fire post
جایگاه اتش نشانی
news-stands
جایگاه فروش روزنامه
podium
بالکن جایگاه مخصوص
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
sail loft
جایگاه بادبان سازی
news-stand
جایگاه فروش روزنامه
winter
قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters
قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
haras
جایگاه تخم کشی اسب
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
witness box
جایگاه شهود گواه جای
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
locations
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestras
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perching
جایگاه بلند جای امن
perches
جایگاه بلند جای امن
perched
جایگاه بلند جای امن
perch
جایگاه بلند جای امن
orchestra
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
witness box
جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
fore
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
lubritorium
جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
antechoir
جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
clubhouses
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouse
ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
porter house
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory
تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com