English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
stone work جایگاه سنگ تراشی
Other Matches
shaves ریش تراشی
shaved ریش تراشی
neolalia واژه تراشی
neographism نویسه تراشی
neologisms واژه تراشی
shave ریش تراشی
shaping صفحه تراشی
rationalization دلیل تراشی
redressing باز تراشی
neologism واژه تراشی
razors تیغ صورت تراشی
blocking-out قلم سنگ تراشی
bush-hammered ابزار سنگ تراشی
crandall چکش سنگ تراشی
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
razor تیغ صورت تراشی
granulating hammer تیشه سنگ تراشی
pullery کارگاه پوست تراشی
moon knife چاقوی پوست تراشی
shaving اصلاح صورت تراشی
grainer تیغ پشم تراشی
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
sculpture in miniature پیکر تراشی کوچک اندام
carver قلم سنگ تراشی سازنده
sculpture پیکر تراشی سنگتراشی کردن
statuary مجسمه ساز هیکل تراشی
sculptures پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sophistry زبان بازی برهان تراشی
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
stations جایگاه
places جایگاه
station جایگاه
stationed جایگاه
house جایگاه جا
housed جایگاه جا
houses جایگاه جا
place جایگاه
positioned جایگاه
position جایگاه
cabin جایگاه
placing جایگاه
limb top جایگاه
toll house جایگاه
sanctuaries جایگاه مقدس
engine house جایگاه لوکوموتیو
flash house جایگاه دزدان
expanse of ruins جایگاه خرابیها
seats جایگاه نشاندن
grandstand جایگاه سرپوشیده
banstand جایگاه ارکست
band-stand جایگاه ارکستر
grandstands جایگاه سرپوشیده
expanse of rubble جایگاه خرابیها
hibernaculum جایگاه زمستانی
telephone station جایگاه تلفن
scene of destruction جایگاه خرابیها
site plan نقشه جایگاه
pumping ststion جایگاه تلمبه
picturedrome جایگاه سینما
picture palace جایگاه سینما
parking place جایگاه توقف
ordinal position جایگاه ترتیبی
picture theatre جایگاه سینما
lattice site جایگاه شبکه
home range جایگاه حیوانات
seated جایگاه نشاندن
sanctuary جایگاه مقدس
booths جایگاه رژه
stall لژ جایگاه ویژه
stalling لژ جایگاه ویژه
operating rooms جایگاه عمل
booth جایگاه رژه
operating room جایگاه عمل
seat جایگاه نشاندن
stands جایگاه تماشاگران
gallery جایگاه تماشاگران
galleries جایگاه تماشاگران
paper advance setting جایگاه پیشرفته ورق
sanctum قدس جایگاه مقدس
sail loft جایگاه بادبان سازی
press box لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press boxes لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
bar جایگاه متهمین در دادگاه
bars جایگاه متهمین در دادگاه
stand جایگاه گواه در دادگاه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
platform کف راه جایگاه خطابه
platforms کف راه جایگاه خطابه
swinery پرورشگاه یا جایگاه خوکان
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
oarlock جایگاه فلزی پارو
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
menagerie جایگاه دام ودد
podiums بالکن جایگاه مخصوص
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
far turn پیچ سمت جایگاه
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
news-stands جایگاه فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
news stand جایگاه فروش روزنامه
menageries جایگاه دام ودد
lay by جایگاه ایست ایستگاه
dock جایگاه متهم در دادگاه
docked جایگاه متهم در دادگاه
malt house جایگاه مالت سازی
docks جایگاه متهم در دادگاه
fire post جایگاه اتش نشانی
podium بالکن جایگاه مخصوص
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
witness box جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
witness box جایگاه شهود گواه جای
locations جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestra دسته نوازندگان جایگاه ارکست
haras جایگاه تخم کشی اسب
location جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestras دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perching جایگاه بلند جای امن
perch جایگاه بلند جای امن
perches جایگاه بلند جای امن
perched جایگاه بلند جای امن
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
lubritorium جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
clubhouses ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouse ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
Pay attention to the house rules [hazard statements] . توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
porter house جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
grandstand جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
deforests درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com