English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
his palce is still open جای او هنوز خالی
Other Matches
There's more to come. <idiom> هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
The football players are warming up before the game ( match) . هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancies محل خالی جای خالی
vacancy محل خالی جای خالی
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
not yet <adv.> هنوز نه
not yet <adv.> نه هنوز
nevertheless هنوز
as yet هنوز
however هنوز
yet هنوز
stills هنوز
stillest هنوز
still هنوز
stiller هنوز
unborn هنوز فاهرنشده
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
i am yet to learnt من هنوز نمیدانم
How can you ask? هنوز نمی دانی؟
callow جوجهای که هنوز پردرنیاورده
is he still single? ایا هنوز تک است
Nobody has come yet . هیچکس هنوز نیامده
There is yet time. هنوز وقت هست.
It is not known yet . It is not settled yet . هنوز معلوم نیست
we are still above ground هنوز زنده ایم
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
preadolescent شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
As you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
Having hardly arrived you want to. . . هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
He cant count yet. هنوز شمردن بلد نیست
The letter hasnt arrived yet. نامه هنوز نرسیده است
there is little in it هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
The ice-cream has not set yet. بستنی هنوز سفت نشده
it remains to be proved هنوز ثابت نشده است
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
wort گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
Since you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
There's more to come. <idiom> باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
He is stI'll wet behind the ears. هنوز دهانش بوی شیر می دهد
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
see if he is still there به بیند او هنوز انجا است یانه
Presumably she hasnt arrived yet . از قرار معلوم هنوز واردنشده است
landsman ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
My departure time is not determined yet . وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
There has as yet been no confirmation. تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
built into که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
not out توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
There is still time before I go. هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
My tea is not cool enough to drink. چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
merge ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merges ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Do you still remember how poor we were? آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
Are you still around? هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
opened نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
soft که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
softest که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softer که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
audit بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
selectable نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
devoid خالی
vacuous خالی
forspent خالی
windy خالی
underweight سر خالی
vacuous خالی
indigent خالی
stilted <adj.> تو خالی
hollow dam سد تو خالی
phantom <adj.> تو خالی
frothy <adj.> تو خالی
bare خالی
tenantless خالی
blank cell سل خالی
barren خالی
blank خالی
sunken خالی
arid خالی
toom : خالی
light-weight سر خالی
devoid خالی از
void خالی
empties خالی
emptier خالی
emptied خالی
emptiest خالی
vacant خالی
unoccupied خالی
inane خالی
empty خالی
destitute خالی
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
bad break فضای خالی
vacancy جای خالی
leer خالی تهی
leered خالی تهی
azoic خالی ازحیات
leering خالی تهی
assoil خالی کردن
leers خالی تهی
indiscriminate خالی ازتبعیض
space فضای خالی
spaces فضای خالی
off risks خالی از خطر
ignored حرف خالی
soft carriage return خط فاصله خالی
disengaged فارغ خالی
ignores حرف خالی
ignoring حرف خالی
drain خالی کردن اب
empty running کارکرد خالی
drained خالی کردن اب
ignore حرف خالی
discharges خالی کردن
discharge خالی کردن
space جای خالی
gap جای خالی
blank جای خالی
lonely خالی از سکنه
empty خالی از سکنه
desolate <adj.> خالی از سکنه
emptiness خالی بودن
barren <adj.> خالی از سکنه
bare board برد خالی
dodge جا خالی دادن
knock out خالی کردن
duck جا خالی دادن
parry جا خالی دادن
fair minded خالی از اغراض
bleak <adj.> خالی از سکنه
deserted <adj.> خالی از سکنه
string رشته خالی
free form defects خالی از خطا
free from backlash خالی از لقی
free from slip خالی از لغزش
free space فضای خالی
gameless خالی ازشکار
give way جا خالی کردن
voids فضاهای خالی
vacancy خالی بودن
emptily بطور خالی
empty string رشته خالی
barebone استخوان خالی
battery discharger باتری خالی کن
discharger for battery باتری خالی کن
blasted [uninhabitable] <adj.> خالی از سکنه
blank file جای خالی در صف
blank space جای خالی
purges خالی کردن
bread alone نان خالی
let out خالی کردن
purged خالی کردن
cofferdam فضاهای خالی
let off خالی کردن
purge خالی کردن
void فضای خالی
disembogue خالی شدن
lacuna فضای خالی
vacancies خالی بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com