English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
the room was seated for 00 جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
Other Matches
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
to be too poor to afford a telephone line بیش از اندازه تهیدست بودند که بتوانند یک خط تلفن تهیه بکنند.
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
precatory words عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
home-made <adj.> در خانه ساخته [تهیه] شده
triptych عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
sense probe مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
swiss steak گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
I have a tooth abscess. دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
they were filfty at the outsid پنجاه تن بودند
that woman was in keeping ان زن رانشانده بودند
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
we were ایشان بودند ما بودیم
they attended the king ایشان درخدمت پادشاه بودند
Burglars have broken in. دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
he was meant for a soldier او برای سربازی در نظرگرفته بودند
They were all alike. همه آنها یکی بودند.
Those who attended the meeting. کسانیکه در جلسه حاضر بودند
cellular لانه زنبوری خانه خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
the price was not reasonable بهای گزافی بران گذاشته بودند
The jewels were laid out beautifully. جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
The waves were mountain - high . موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
There they were in all their finery. آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
She did not show any interest in my problems, let alone help me. مشکلاتم برای او [زن] بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من.
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
The soldier had been blinded in the war . چشم های سرباز درجنگ کور شده بودند
therianthropic وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
the boxes were nested جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
revealed نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
anti federalist اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
The people wondered how the contraption worked. مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
reveal نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
reveals نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
self- حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
minuteman داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
therein دران
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
blasts آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
eyestrings ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
blast آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
therabout دران حدود
offing دران نزدیکی ها
thereabout دران حدود
slideway راهی که دران سر
fall back شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند
nautch که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review دران روا نیست
then انگاه دران هنگام
therewith دران هنگام بدانوسیله
physiocrats اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
pot liquor اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
errors slipped in اشتباهاتی دران راه یافت
polytony ایجادچند لحن دران واحد
polytonality ایجاد چندلحن دران واحد
thumbhole حفرهای که شست دران جابگیرد
scrinium لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
i had no voice in that matter من دران قضیه رایی نداشتم
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
swimming bath تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
puritan فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
flashingpoint درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
crate صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
cellaret گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
mainstream مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
dripping pan فرفی که چکیده کباب دران میریزد
flashpoints درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
impressibly بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
actinology دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
crates صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
dish water ابی که دران فرف شسته باشند
dish wash ابی که دران فرف شسته باشند
gill net دامی که چون ماهی دران بیافتد
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
dies non روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
the bill defined his powers حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
dry town شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
there is nothing in it چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
heaths زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
vortex filament خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
heath زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
slugfest مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
polyandry اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
he is a proficient that art در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
ringthe bull بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
fence month ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
lyophobic دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
turbulent flow جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
coulisse ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
bearbaiting نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
ready reckoner کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
register فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registers فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
polygram طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
light trap اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
handy dandy بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
paranoia or noea دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
to prove an a اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
pot pourri کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
ex ship یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
marinade اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinades اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
rigging position وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
marinading اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinaded اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
free trade شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
ostensory فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
universal legacy وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
monrovia powers اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
positive economics شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
delivered at frontier یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com