Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
Other Matches
shock front
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
frontage
ملوان جبهه جبهه
frontages
ملوان جبهه جبهه
rear echelon
قسمت عقب جبهه عقب جبهه
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
flank
جبهه
flanking
جبهه
fronting
جبهه
front
جبهه
sinciput
جبهه
deploys
جبهه
facade
جبهه
deploying
جبهه
deploy
جبهه
fanades
جبهه
faces
جبهه
front view
جبهه
face
جبهه
vaward
جبهه
facades
جبهه
flanked
جبهه
water front
جبهه رطوبتی
wave front
جبهه موج
tympan
جبهه کلیسا
front
جبهه هوا
warmfront
جبهه گرم
liners
سرباز خط جبهه
tympanon
جبهه کلیسا
tympanum
جبهه کلیسا
line
جبهه جنگ
lines
جبهه جنگ
liner
سرباز خط جبهه
fronting
جبهه هوا
superficies
نما جبهه
line replacement
تعویض خط جبهه
out of line
خارج از خط جبهه
front lines
خط مقدم جبهه
frontages
عرض جبهه
frontage
عرض جبهه
popular front
جبهه ملی
penetration
نفوذ در جبهه
battle line
خط جبهه ناوها
split
از جبهه دورافتادن
apologetic
دفاعی
defensive line
خط دفاعی
backfield
خط دفاعی
vindicative
دفاعی
defensive
دفاعی
cold fronts
جبهه هوای سرد
wave front
جبهه امواج رادیویی
lateral control
کنترل در عرض جبهه
warm front
جبهه هوای گرم
warm fronts
جبهه هوای گرم
popular front
جبهه خلق ملی
cold front
جبهه هوای سرد
front
منادی جبهه جنگ
fronting
منادی جبهه جنگ
frontogenesis
ایجاد جبهه واحد
linesman
سربازخط جبهه خط بان
linesmen
سربازخط جبهه خط بان
front lines
خطوط جلو جبهه
pockets
پیش رفتگی خط جبهه
in other sectors
در قسمتهای دیگر جبهه
pocket
پیش رفتگی خط جبهه
mixer
نوعی خط دفاعی
coverings
بازی دفاعی
mixers
نوعی خط دفاعی
five man line
خط دفاعی 5 نفره
defensive league
اتحاد دفاعی
defensive war
جنگ دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
agger
پشته ی دفاعی
defensive fire
اتش دفاعی
stack the defence
ارایش دفاعی
covers
بازی دفاعی
cover
بازی دفاعی
zones
منطقه دفاعی
blue line
خط دفاعی هاکی
zone
منطقه دفاعی
preventive war
نبرد دفاعی
defense position
موضع دفاعی
defense base
پایگاه دفاعی
defense information
اطلاعات دفاعی
odd front
خط دفاعی 4 نفره
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
defensively
حالت دفاعی
backcourt
نیمه دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی
rejoinder
پاسخ دفاعی
limited objective
هدف نزدیک به جبهه دشمن
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
strongside
مربوط به جبهه قوی زمین
apologist
نویسندهء رسالهء دفاعی
sandbagged
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
protective cover
جان پناه دفاعی
defensive player
شطرنج باز دفاعی
press
تاکتیک دفاعی فشرده
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
sandbagging
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
pale
حصار دفاعی دفاع
sandbags
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
defensive wrestler
کشتی گیر دفاعی
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
apologists
نویسندهء رسالهء دفاعی
defensiveness
حالت دفاعی داشتن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
bump and run
نوعی مانور دفاعی
bump and go
نوعی مانور دفاعی
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
palest
حصار دفاعی دفاع
switch position
موضع رابط دفاعی
switch position
موضع دفاعی بینابین
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
decompensation
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
Cashel
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
sandbag
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
bangoe gei
تکنیک دفاعی تکواندو
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
paler
حصار دفاعی دفاع
back judge
داور در محوطه دفاعی
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
frontolysis
زدودن یا معدوم ساختن جبهه هوایی
orthograph
تصویر جبهه ساختمان با خط ها و گوشههای راست
extended defense
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
split t
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
corrals
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parrying
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corral
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
parried
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
stationary front
جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
chevaux de fries
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
d , top concept
تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacity
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
quads
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
guerillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
strong side
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
exerciser
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com