English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
dielectric isolation جداسازی با عایق
Other Matches
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulators عایق کننده روکش عایق
insulator عایق کننده روکش عایق
insulators جسم عایق ماده عایق
insulator جسم عایق ماده عایق
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
isolation جداسازی
disconnection جداسازی
interception جداسازی
disseverance جداسازی
decatenate جداسازی
sequestration جداسازی
separations جداسازی
separation جداسازی
segregation جداسازی
sorting جداسازی
diode isolation جداسازی دیودی
detarring جداسازی قیر
oxide isolation جداسازی اکسیدی
frequency separation جداسازی فرکانس
detachment جداسازی تفکیک
detachments جداسازی تفکیک
separation factor ضریب جداسازی
isotope separation جداسازی ایزوتوپ
isolation تجزیه جداسازی
separation method روش جداسازی
sieve separation جداسازی دانه ها با الک
volatility separation جداسازی از طریق فراریت
cascade impactor دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
isolation ایزوله کردن جداسازی
ingot peeling machine دستگاه جداسازی شمش
dust separation جداسازی گرد و غبار
privacy جداسازی مبادله پیام برای تامین
maintainability ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
physical analysis جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
insulation عایق
detent عایق
insulant عایق
drag chain عایق
dielectric عایق
pawl عایق
cloggy عایق
non conductor عایق
floor insulator عایق کف
insulator عایق
impediments عایق
impediment عایق
waterproofed عایق اب
waterproofs عایق اب
insulators عایق
waterproof عایق اب
insulating material جسم عایق
insulating material ماده عایق
insulated عایق دار
insulating material مواد عایق
wall insulator عایق دیوار
insulating varnish لعاب عایق
insulation board صفحه عایق
weatherproof عایق هوا
resistance عایق مقاومت
obstruction مانع عایق
cleat عایق انگلیسی
circular loom نای عایق
obstructions مانع عایق
insulating compound مواد عایق
insulating cement سیمان عایق
insulated wire سیم عایق
brake عایق مانع
rainproof عایق باران
insulant ماده عایق
insulated wall دیواره عایق
rachet گیره عایق
insulated tongs انبر عایق
insulated plier انبر عایق
slot insulation عایق شیار
sound insulation عایق صدا
drag hook قلاب عایق
insulating bushing بوش عایق
non conducting عایق برق
electrical insulator عایق الکتریکی
insulated layer لایه عایق
fish paper عایق کاغذی
brakes عایق مانع
braked عایق مانع
non conducting عایق گرما
braking عایق مانع
insulation عایق گذاری
insulating عایق کردن
insulating عایق سازی
insulation testing apparatus عایق سنج
insulates عایق کردن
insulate عایق کردن
insulates عایق سازی
insulate عایق سازی
insulative عایق کردن
insulation عایق کاری
battery insulator عایق باتری
ideal dielectric عایق کامل
laggin عایق بندی
mica dielectric عایق میکا
soundproof عایق صدا
adiabatic عایق گرما
insulation class کلاس عایق بندی
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
insulation fault نقص عایق کاری
insulation fault نقص عایق بندی
insulation voltage ولتاژ عایق بندی
insulation defect نقص عایق بندی
insulating با عایق مجزا کردن
insulation resistance مقاومت عایق بندی
insulation protection حفافت عایق بندی
insulation of concrete عایق کاری بتن
insulation loss تلف عایق بندی
insulating asphalt اسفالت عایق بندی
lead in insulator عایق سیم انتن
insulation breakdown test ازمایش شکست عایق
mess kit فرف عایق غذاخوری
insulating brick اجر عایق بندی
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
acoustic ceiling سقف عایق پوش
damper عایق تعدیل کننده
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
isolate عایق دار کردن
isolates عایق دار کردن
isolating عایق دار کردن
weatherbeater <adj.> عایق رطوبتی، آب بند
insulates با عایق مجزا کردن
utilidor لوله عایق کننده
to deafen a wall عایق کردن دیوار
insulated conduit tube لوله عایق شده
insulated conductor هادی عایق شده
insulated cable کابل عایق شده
insulated bearing یاطاقان عایق شده
heat insulation عایق کاری حرارتی
form insulation عایق کاری قالب
electrical insulation عایق سازی الکتریکی
flameproof عایق شعله ضد اتش
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
to deaden a wall عایق کردن دیوار
tightening material مواد عایق کننده
insulate با عایق مجزا کردن
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
winding insulation عایق بندی سیم پیچی
storm door درب عایق هوای توفانی
insulated cable کابل عایق بندی شده
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
ferroxcube مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation power factor ضریب قدرت عایق بندی
bushing عایق غلاف حیله گردان
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
insulation روپوش کشی عایق کردن
clothing عایق بندی روکش کشیدن
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
quads سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
ratchets گیره عایق چرخ ضامن دار
cold plug شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
insulation shielding زره پوش کردن عایق بندی
quadrangle سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
channels جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
shields , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shield , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
braid shield روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
cream-colored wool پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com