Total search result: 201 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
physical analysis |
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی |
|
|
Other Matches |
|
cascade impactor |
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات |
sieve separation |
جداسازی دانه ها با الک |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dance |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dancers |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
northern lights |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
intermoleculary |
بین ذرات در داخل ذرات |
gooseflesh |
دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس |
sieve analysis |
تجزیه دانه خاک توسط الک ازمایش دانه بندی |
granulator |
دانه دانه کننده ماشین خردکردن |
grain |
دانه دانه کردن جوانه زدن |
granularly |
بطور دانه دانه یا جودانه |
fine grained |
دانه دانه شده ریز |
granulate |
دانه دانه شدن یا کردن |
corn |
میخچه دانه دانه کردن |
corns |
میخچه دانه دانه کردن |
grainer |
دانه دانه کننده |
granulation |
دانه دانه سازی |
granulate |
دانه دانه کردن |
granularity |
دانه دانه بودن |
granulated metal |
فلز دانه دانه |
disseverance |
جداسازی |
separation |
جداسازی |
sequestration |
جداسازی |
isolation |
جداسازی |
disconnection |
جداسازی |
sorting |
جداسازی |
decatenate |
جداسازی |
separations |
جداسازی |
interception |
جداسازی |
segregation |
جداسازی |
dielectric isolation |
جداسازی با عایق |
diode isolation |
جداسازی دیودی |
isolation |
تجزیه جداسازی |
isotope separation |
جداسازی ایزوتوپ |
detachments |
جداسازی تفکیک |
separation factor |
ضریب جداسازی |
separation method |
روش جداسازی |
detarring |
جداسازی قیر |
frequency separation |
جداسازی فرکانس |
oxide isolation |
جداسازی اکسیدی |
detachment |
جداسازی تفکیک |
volatility separation |
جداسازی از طریق فراریت |
dust separation |
جداسازی گرد و غبار |
ingot peeling machine |
دستگاه جداسازی شمش |
isolation |
ایزوله کردن جداسازی |
privacy |
جداسازی مبادله پیام برای تامین |
maintainability |
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی |
corrective maintenance |
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها |
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. |
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد |
ingredient |
ذرات |
ingredients |
ذرات |
physical |
فیزیکی |
elementary particles |
ذرات بنیادی |
planetesimal |
ذرات سیارهای |
radioactive rays |
ذرات رادیواکتیو |
metal foulings |
ذرات فلز |
weight of solids |
وزن ذرات |
molecular attracticm |
جاده ذرات |
fundamental particles |
ذرات بنیادی |
intermolecular |
بین ذرات |
intermolecular |
در داخل ذرات |
denseness |
تراکم ذرات |
sand blasting |
ذرات سنگ |
allergen |
ذرات الرژی زا |
roily |
پر از ذرات رسوبی |
particle physics |
فیزیک ذرات |
blood corpuscles |
ذرات خون |
cosmic particles |
ذرات کیهانی |
barrier penetration by particles |
نفوذ ذرات در سد |
physical constant |
ثابتهای فیزیکی |
physical design |
طرح فیزیکی |
hardware |
واحدهای فیزیکی |
physical change |
تغییرات فیزیکی |
physical unit |
واحد فیزیکی |
physical state |
حالت فیزیکی |
physical quantity |
کمیت فیزیکی |
physical security |
امنیت فیزیکی |
physical record |
رکورد فیزیکی |
physico mathematical |
فیزیکی و ریاضی |
physical capital |
سرمایه فیزیکی |
physical analysis |
تجزیه فیزیکی |
physical constraints |
محدودیتهای فیزیکی |
physiotherapy |
درمان فیزیکی |
psychopaysical |
روانی- فیزیکی |
physicalism |
فیزیکی نگری |
biophysical |
زیستی- فیزیکی |
emulsions |
ذرات چربی دراب |
emulsioning |
ذرات چربی دراب |
emulsion |
ذرات چربی دراب |
thershold temperature |
استانه دمای ذرات |
emulsioned |
ذرات چربی دراب |
segregation |
تفکیک ذرات بتن |
nebulize |
تبدیل به ذرات کردن |
particulate |
دارای ذرات ریز |
planetesimal hypothesis |
فرضیه ذرات سیارهای |
scattering of alpha particles |
پراکندگی ذرات الفا |
effective size of grain |
قطر موثر ذرات |
pollinium |
توده ذرات گرده گل |
absorption of charged particles |
جذب ذرات باردار |
particle physics |
فیزیک ذرات اتمی |
physical drive |
دیسک گردان فیزیکی |
lay (light) into <idiom> |
حمله فیزیکی کردن |
physical |
فیزیکی مربوط به تاسیسات |
physical format |
قالب بندی فیزیکی |
environment |
محیط یا موقعیتهای فیزیکی |
environments |
محیط یا موقعیتهای فیزیکی |
physical constant |
ثابت فیزیکی [فیزیک] |
physio chemical |
وابسته به شیمی فیزیکی |
marginal physical product |
محصول فیزیکی نهائی |
emulsifying |
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن |
dispersion |
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات |
isometric |
دارای ذرات ریز متساوی |
leucocytosis |
افزودگی ذرات سفید خون |
isometrics |
دارای ذرات ریز متساوی |
granulate |
دارای ذرات ریز کردن |
emulsify |
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن |
emulsifies |
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن |
emulsified |
بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن |
polymerization |
ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون |
fall out |
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد |
cohesion |
التصاق یا قوه جاذبه ذرات |
size |
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه |
line |
اتصال فیزیکی به ارسال داده |
sizes |
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه |
lines |
اتصال فیزیکی به ارسال داده |
environmental security |
تامین محیطی و فیزیکی منطقه |
marginal physical product of labor |
محصول فیزیکی نهائی کار |
deformation |
تغییر شکل فیزیکی درساختمان |
isotropic |
دارای خواص فیزیکی مشابه |
geopolitics |
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی |
marginal physical product of capital |
محصول فیزیکی نهائی سرمایه |
electro magnetism |
علم روابط فیزیکی میان |
geophysical survey |
مطالعه خواص فیزیکی زمین |
kinetic theory |
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام |
nucleon |
ذرات اتم مثل نوترون وپروتون |
cohesion |
نیروی جاذبه بین ذرات همگن |
vacuist |
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد |
suspensoid |
محلول سریشمی دارای ذرات معلق |
achondrite |
سنگ الماس بدون ذرات گرد |
physicochemical |
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام |
built into |
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است |
gather writer |
تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی |
grain size classification |
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات |
schiller |
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی |
lenticulate |
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن |
micronize |
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن |
protoxide |
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد |
grain orientation |
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر |
dispersoid |
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر |
aircraft alternation |
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما |
pedestals |
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال |
communication |
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند |
hands-on |
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری |
communication |
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود |
pedestal |
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال |
hands on |
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری |
mist |
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب |
atomize |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
atomized |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
texture |
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم |
atomising |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
atomises |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
mists |
کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب |
atomised |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
synchrotron |
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی |
atomizes |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
atomizing |
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن |
kinetic theory of heat |
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود |
electrophoresis |
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق |
textures |
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم |
amylose |
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد |
diatomite |
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید |
charge neutrality |
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم |
emulsions |
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی |
emulsion |
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی |
emulsioned |
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی |
haze |
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند |
emulsioning |
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی |
end |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
network |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
security specialist |
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
networks |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
communication |
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد |
networking |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
media |
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود |
atomizer |
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش |
aerosols |
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست |
atomisers |
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش |
atomizers |
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش |
iceneedle |
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود |
aerosol |
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست |
binder |
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود |
binders |
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود |
sonde |
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو |
channel |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
interior label |
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد |