English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
paravanc جداکننده زنجیر مین دریایی
Other Matches
catenary شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
sprocket قاب زنجیر یاچرخ زنجیر
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
spacer جداکننده
divider جداکننده
separator جداکننده
delimiler جداکننده
isolating switch کلید جداکننده
separatory funnel قیف جداکننده
strain insulator مقره جداکننده
impluse separator جداکننده ایمپولز
central strip جداکننده جهات
cut off trench گودال جداکننده
argument separator جداکننده شناسه
cut off wall دیوار جداکننده
record separator جداکننده رکوردها
three phase switch کلید جداکننده سه فاز
synchronizing separator جداکننده همزمان سازی
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
ingot slicing lathe دستگاه جداکننده شمش
wanelength طول جدار جداکننده یا پرده جدا کننده
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
manacle زنجیر
sling زنجیر
chainless بی زنجیر
manacled زنجیر
manacles زنجیر
manacling زنجیر
gyve غل و زنجیر پا
toll bar زنجیر
bond زنجیر
curbed زنجیر
curbing زنجیر
slinging زنجیر
catena زنجیر
chain زنجیر
fetters زنجیر
fettering زنجیر
chain gang هم زنجیر
curb زنجیر
fettered زنجیر
linkwork زنجیر
line of skirmishers خط زنجیر
curbs زنجیر
slings زنجیر
barrel زنجیر
chains زنجیر
barrels زنجیر
chain زنجیر
fetter زنجیر
chains :زنجیر
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
lugless joining shackle بخوی زنجیر
block and tackle قرقره و زنجیر
tow زنجیر یدک کش
tows زنجیر یدک کش
line of skirmishers حمله به خط زنجیر
link زنجیر قلاب
fob زنجیر ساعت
surveyor's chain زنجیر مساحی
linkages حلقههای زنجیر
grow راه زنجیر
chains زنجیر مساحی
full tracked تمام زنجیر
tire chain زنجیر یخ شکن
tire chain زنجیر چرخ
markov chain زنجیر مارکوف
joining shackle بخوی زنجیر
measuring chain زنجیر مساحی
idler pulley قرقره زنجیر
load chain زنجیر بار
linkage حلقههای زنجیر
link chain زنجیر اتصال
grows راه زنجیر
link chain زنجیر رابط
chain زنجیر مساحی
band chain زنجیر مساحی
chain cable زنجیر لنگر
chain case جعبه زنجیر
chain grab زنجیر گیر
band بند و زنجیر
bands بند و زنجیر
parent chain زنجیر اصلی
parent chain زنجیر مادر
windlass دوار زنجیر
windlasses دوار زنجیر
chain hook هوک زنجیر
chain locker انبار زنجیر
chain locker چاله زنجیر
chain pipe لوله زنجیر
sprocket wheel چرخ زنجیر
print chain زنجیر چاپ
sprocket دنده زنجیر
tiers زنجیر لنگر
funicular زنجیر نیروها
funiculars زنجیر نیروها
tier زنجیر لنگر
sprocket تاج زنجیر
link حلقه زنجیر
cable holder دوار زنجیر
cable locker چاه زنجیر
carrick bend گره زنجیر
sprocket چرخ زنجیر
chain pulley قرقره زنجیر
chain sprocket چرخ زنجیر
enfetter زنجیر کردن
bridle زنجیر مهار
bridled زنجیر مهار
bridles زنجیر مهار
bridling زنجیر مهار
crane chain زنجیر جرثقیل
creeper track زنجیر خزشی
skid chain زنجیر چرخ
daughter chain زنجیر فرعی
daughter chain زنجیر نوزاد
elevating chain زنجیر بالابر
hoisting chain زنجیر بالابر
enchain زنجیر کردن
endless chain زنجیر مدور
naval pipe مجرای زنجیر
chainlet زنجیر کوچک
chain wheel چرخ زنجیر
chain track مسیر زنجیر
closed chain زنجیر حلقهای
side chain زنجیر جانبی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
ground tackle زنجیر لنگر و متعلقات ان
homochain polmer بسپار جور زنجیر
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
enfetter گرفتارغل و زنجیر کردن
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
heave short کوتاه کردن زنجیر
straight chain structure ساختار راست زنجیر
chain pipe دهانه چاله زنجیر
homoatomic chain زنجیر جور اتم
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
unshackle از زنجیر ازاد کردن
unchain از زنجیر و بندرها کردن
shorten in cable کوتاه کردن زنجیر
catenary چون دانههای زنجیر
chain hook دیلم زنجیر لنگر
sprocket chain زنجیر دندانه دار
carbon chain polymer بسپار زنجیر کربنی
chainwheel چرخ زنجیر خور
chain case جعبه محافظ زنجیر
grab chain زنجیر قلاب دار
veer on power با دوار زنجیر دادن
buoy pendant زنجیر مهار بویه
shot یک طول زنجیر لنگر
pointer chain زنجیر اشاره گرها
long chain polymer بسپار بلند زنجیر
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
link دانه زنجیر پیوند
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
shots یک طول زنجیر لنگر
keckle زنجیر پیچ کردن
end کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
chains سری عکسهای یک منطقه زنجیر
hobbles مانع حرکت شدن زنجیر
hobbled مانع حرکت شدن زنجیر
rouse out بالا دادن زنجیر لنگر
studded chain حلقه زنجیر میان دار
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
hawse buckler درپوش حفره زنجیر لنگر
hobble مانع حرکت شدن زنجیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com