English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (2 milliseconds)
English Persian
non union جدا از اتحادیه صنفی
Search result with all words
syndicate اتحادیه صنفی
syndicates اتحادیه صنفی
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه صنفی
trades unions اتحادیه صنفی
craft union اتحادیه صنفی
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
union <adj.> اتحادیه صنفی
Other Matches
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
corporate صنفی
trade association تشکیلات صنفی
guild economy اقتصاد صنفی
trade association انجمن صنفی
guild socialism سوسیالیسم صنفی
trade discount تخفیف صنفی
troop unit یکان صنفی
trade price قیمت صنفی
commercial court دادگاههای صنفی
insignia درجه یا علامت صنفی نظامی
lingo زبان صنفی ومخصوص طبقه خاص
lingoes زبان صنفی ومخصوص طبقه خاص
fraternities اتحادیه
guilds اتحادیه
guild اتحادیه
confederacies اتحادیه
fraternity اتحادیه
confederacy اتحادیه
leagues اتحادیه
unions اتحادیه
federations اتحادیه
union اتحادیه
league اتحادیه
federation اتحادیه
trades unions اتحادیه اصناف
economic union اتحادیه اقتصادی
trades unions اتحادیه تجارتی
labour union اتحادیه کارگران
industrial union اتحادیه صنعتی
labor service اتحادیه کارگران
trades unions اتحادیه تجاری
trades unions اتحادیه کارگری
incorporator کارمند اتحادیه
trade unions اتحادیه تجارتی
labourunion اتحادیه کارگران
wheel اتحادیه ورزشی
company union اتحادیه شرکت
custom union اتحادیه گمرکی
citcuit اتحادیه بازیها
customs union اتحادیه گمرکی
offensive league اتحادیه تهاجمی
association football اتحادیه فوتبال
syndicalism اتحادیه گرایی
defensive league اتحادیه دفاعی
wheels اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
lague مجمع اتحادیه
business union اتحادیه بازرگانی
corporativism صنف اتحادیه
circuit اتحادیه کنفرانس
labor union اتحادیه کارگران
vertical union اتحادیه صنعتی
labor union اتحادیه کارگری
European Union [EU] اتحادیه اروپا
circuits اتحادیه کنفرانس
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
union اتحاد اتحادیه
unions اتحاد اتحادیه
union <adj.> اتحادیه کارگری
trades unions اتحادیه بازرگانی
labor unions اتحادیه کارگران
trade unions اتحادیه کارگری
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه اصناف
trade union اتحادیه تجاری
unionists عضو اتحادیه
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه اصناف
corporatism صنف اتحادیه
labor unions اتحادیه کارگری
unionist عضو اتحادیه
international union اتحادیه بین المللی
pan american union اتحادیه پان امریکن
leaguer محاصره عضو اتحادیه
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
union پیوند اتحادیه اتصالی
unions پیوند اتحادیه اتصالی
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
guild اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
unionizes متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionizing متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
unionises متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federate متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
unionised متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federated متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
federates متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
federating متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
privileged communication مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
ifips اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
trade unionism سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com