Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
segregate
جدا سازی تفکیک
segregates
جدا سازی تفکیک
segregating
جدا سازی تفکیک
Search result with all words
oscillation
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations
تفکیک امواج اشکار سازی
Other Matches
part
تفکیک کردن تفکیک شدن
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
parting
تفکیک
break down
تفکیک
resolution
تفکیک
separations
تفکیک
resolutions
تفکیک
separation
تفکیک
analysis
تفکیک
disintegration
تفکیک
break
تفکیک
breaks
تفکیک
severance
تفکیک
secession
تفکیک
separating
تفکیک
differentiation
تفکیک
partings
تفکیک
disjunction
تفکیک
secernment
تفکیک
denotation
تفکیک
breakdowns
تفکیک
demodulation
تفکیک
breakdown
تفکیک
dissociation
تفکیک
segregation
تفکیک
removal
تفکیک
separable
تفکیک پذیر
thermal dissociation
تفکیک گرمایی
dissociating
تفکیک نمودن
centrifuge
تفکیک کردن
resolution power
توان تفکیک
dissociate
تفکیک نمودن
detachable bottom
کف قابل تفکیک
parcelling
تفکیک زمین
separate
جدایی تفکیک
centrifuges
تفکیک کردن
separable
قابل تفکیک
separated
تفکیک کردن
split risk
تفکیک خطر
color separation
تفکیک رنگ
detach
تفکیک کردن
detaching
تفکیک کردن
detaches
تفکیک کردن
detachable
قابل تفکیک
predissociation
پیش تفکیک
racial segregation
تفکیک نژادی
resolving power
قدرت تفکیک
separates
جدایی تفکیک
separations
تفکیک کردن
photodissociation
تفکیک نوری
separation
تفکیک کردن
separation
تفکیک متارکه
separates
تفکیک کردن
separate
تفکیک کردن
segregation
تفکیک کردن
demodulator
تفکیک کننده
degree of dissociation
درجه تفکیک
partition
تفکیک کردن
dissociates
تفکیک نمودن
partitions
تفکیک کردن
optical resolution
تفکیک نوری
separated
جدایی تفکیک
resolvable
تفکیک پذیر
break bulk
تفکیک محصولات
dissociation constant
ثابت تفکیک
separability
تفکیک پذیری
response differentiation
تفکیک پاسخ
dissociation
تفکیک گسستگی
ionic dissociation
تفکیک یونی
disjunct
وجه تفکیک
inseparable
تفکیک ناپذیر
self dissociation
خود تفکیک
discriminator
تفکیک کننده
low resolution
تفکیک پایین
detachment
جداسازی تفکیک
resolution
تفکیک پذیری
break down of negotiation
تفکیک مذاکرات
detachments
جداسازی تفکیک
resolutions
تفکیک پذیری
break up
تفکیک کردن
dissociation curve
منحنی تفکیک
diacritical
تفکیک کننده
division of powers
تفکیک قوا
severable
تفکیک پذیر
dissociation energy
انرژی تفکیک
separations
تفکیک متارکه
knocked down
تفکیک شده
diacritic
تفکیک کننده
separator
تفکیک کننده
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
desegregates
تفکیک زدایی کردن
bond dissociation energy
انرژی تفکیک پیوند
desegregating
تفکیک زدایی کردن
work breakdown structure
ساختار تفکیک کار
denominationalism
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
resolutions
تفکیک پذیری رفع
break bulk cargo
محمولات تفکیک شده
partitions
وسیله یا اسباب تفکیک
break bulk agent
عامل تفکیک محصولات
partition
وسیله یا اسباب تفکیک
principle of separation of powers
اصل تفکیک قوا
desegregate
تفکیک زدایی کردن
separably
بطور قابل تفکیک
segregation
تفکیک ذرات بتن
desegregated
تفکیک زدایی کردن
resolution
تفکیک پذیری رفع
modem
تلفیق و تفکیک کننده
preesolved
پیش تفکیک شده
resolving power
توان تفکیک تلسکوپ
low resolution
تفکیک پذیری پایین
separatism
تفکیک تجزیه طلبی
inseparable
غیر قابل تفکیک
resolving agent
عامل تفکیک کننده
desegregated
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregate
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregates
تفکیک نژادی را فسخ کردن
resolution
قدرت تفکیک
[ریاضی]
[فیزیک]
discriminating circuit
مدار تفکیک کننده مین
denote
تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregating
تفکیک نژادی را فسخ کردن
oscillator
تفکیک کننده امواج اشکارساز
exploded pie graph
نمودار گرد تفکیک شده
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
resolvable tartaric acid
تارتریک اسید تفکیک پذیر
system resolution
تفکیک سیستم کار دستگاه
disintegration product
محصول تجزیه و تفکیک شده
denotation
علامت تفکیک معنی و مفهوم
internal modem
تلفیق و تفکیک کننده درونی
inseparable cost
هزینه غیر قابل تفکیک
denotes
تفکیک کردن علامت گذاردن
denoted
تفکیک کردن علامت گذاردن
resolution
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
hayes compatible modem
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
segregative
طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
denotative
دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
resolutions
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
impartible
جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
administrative segregation
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
fibre optics
وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
differentiation
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
cadastral surveys
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
heddle rod
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
differentiates
متمایز کردن تفکیک کردن
earmarking
تفکیک کردن جدا کردن
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
differentiating
متمایز کردن تفکیک کردن
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
differentiate
متمایز کردن تفکیک کردن
rs c
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
retortion
خم سازی
flooring
کف سازی
flection
خم سازی
pavement
کف سازی
repk lection
پر سازی
individualize
تک سازی
retortion
کج سازی
pavements
کف سازی
individualizes
تک سازی
individualised
تک سازی
stylization
مد سازی
local anasthesia
سر سازی
compaction
تو پر سازی
idolization
بت سازی
deflexion
خم سازی
padding
له سازی
individualises
تک سازی
truncation
بی سر سازی
individualising
تک سازی
bridgework
پل سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com