English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
cotton-carder جدا کننده الیاف
Other Matches
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
over dyeing [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
burl [nep] گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
nep پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
fibers الیاف
acetate fibers الیاف استاتی
ramie الیاف گیاه
vegetable fiber الیاف گیاهی
to unravel woven [knitted] fabric از هم جداکردن [الیاف]
glass fibers الیاف شیشه
ravel از هم جداکردن الیاف
fiber optics الیاف نوری
raffia الیاف رافیا
man-made fiber الیاف مصنوعی
man-made fiber الیاف شیمیایی
vulcanized fiber الیاف وولکانیده
fibrillation تشکیل الیاف
undyed <adj.> الیاف خام
crepe paper کاغذ الیاف درشت
Manila از الیاف گیاهی نساجی
bleaching رنگ زدایی الیاف
manila rope الیاف یا طناب مانیلا
viscose rayon الیاف سلولزی مصنوعی
hydrophobic [الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
bath dye حمام رنگرزی الیاف
coir الیاف سخت وزبر
piassava الیاف نخل پیاساوا
stripping of dye رنگبری کردن از الیاف
shrinkage جمع شدن الیاف
decorticate بصورت الیاف در اوردن از
dyeability قابلیت رنگرزی الیاف
orientation of fibers نظم و یکنواختی الیاف در نخ
polyester الیاف یاپارچه پولی استر
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
tow پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
fascicle دسته یامجموعه کوچک الیاف
density تراکم الیاف [در یک مساحت معین]
acetate rayon process فرایند تهیه الیاف استاتی
yarns الیاف داستان افسانه امیز
yarn الیاف داستان افسانه امیز
plucker ماشین الیاف بازکن پشم
flaxy filaments رشته هایا الیاف کتان
fasciculus دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fascicule دسته یا مجموعه کوچک الیاف
tows پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
mildew کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
oakum الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
cellulose الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
curing time مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
oakum پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
vegetable fiber الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
tip fading [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
ingrain نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
dacron نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
blade کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
henequen الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
yacht rope طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
flock [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
patina [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
carding brush شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
braids الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
unidirectional composite ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
acrylic fibers الیاف مصنوعی اکریلیک [گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
braid الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
single yarn نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
ferrous sulfate دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
S-twist [S-spun] نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
staple [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
hank طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
bleeding [running] رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
braid shield روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
moult [پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
carpet beetle نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
mohair کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
scissored wool پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
carpet moth بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
lanolin لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
binders اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
flax درخت کتان الیاف کتان
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
dry rot پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com