Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English
Persian
inshore current
جریانات ساحلی
Other Matches
current tables
جداول جریانات جذر و مدی
electrograph
دستگاه ثبت جریانات برق
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
crowbar
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbars
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
inshore water
اب ساحلی
coastlines
خط ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
offing
اب ساحلی
seasider
ساحلی
inshore
ساحلی
sea board
خط ساحلی
strandline
خط ساحلی
coastal
ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
coastline
خط ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
coast station
ایستگاه ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
martello
قلعه ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
land breeze
باد ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
territorial sea
دریای ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
quay
دیوار ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
quays
دیوار ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
links
تپه ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
dune
توده شن ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
levee
دیواره ساحلی رودخانه
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
cabotage
حمل ونقل ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
beach minefield
میدان مین ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
beach matting
تور سیمی ساحلی
beach dump
انبار موقت ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
sanbar
دیوار شنی ساحلی
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
coastal route
راه ابی ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com