English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
riptide جریان اب صدادار
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
vowels صدادار
vowel صدادار
snant صدادار
vocalical صدادار صوتی
phonofilm فیلم صدادار
phonic جسم صدادار
vocalic صدادار صوتی
prevocalic بلافاصله قبل از حرف صدادار
umlaut ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
vanishes بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanish بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
intervocalic واقع میان دو حرف صدادار بین الهجائین
vanishing بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
macron علامت "-" که بالای حروف صدادار گذارده میشود تاصدای ان بلندتر شود
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
an حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
inset جریان
process جریان
insets جریان
in hand در جریان
effluvium جریان
against the stream بر ضد جریان اب
going جریان
afflux جریان
flows جریان
processes جریان
twayblade جریان
proceeding جریان
rede جریان
courses جریان
conducts جریان
actions جریان
flush جریان
flushes جریان
flushing جریان
action جریان
conduct جریان
conducted جریان
coursed جریان
course جریان
income جریان
affluxion جریان
rheostome جریان بر
runoff جریان
gushes جریان
total current جریان کل
tide جریان
gushed جریان
gush جریان
line of flow خط جریان
conducting جریان
stream جریان اب
circulation جریان
fluor جریان
circulations جریان
in the air <idiom> جریان
currents جریان
flow limit حد جریان
stream جریان
streamed جریان
streamed جریان اب
streams جریان
streams جریان اب
afoot در جریان
flowline خط جریان
flow جریان
current جریان
flow line خط جریان
flowed جریان
induction current جریان القائی
free stream جریان ازاد
cromwell current جریان اب کرامول
fusing current جریان ذوب
heavy current جریان قوی
constant current جریان دائم
consistent flow جریان دائمی
heat flow جریان گرما
ground water runoff جریان زیرزمینی
luminous flux جریان نور
crosscurrent جریان مخالف
conciliatory proceedings جریان مصالحه
crosscurrent جریان متقاطع
flowlines خطوط جریان
lightning discharge current جریان تخلیه
conduction current جریان رسانایی
conductor current جریان هادی
flow method روش جریان
continuity of flow پیوستگی جریان
peak value جریان بیشینه
laminar flow جریان لایهای
flow sheet نمودار جریان
flow of production جریان تولید
convection current جریان همرفتی
convectional current جریان قراردادی
conventional current جریان قراردادی
cooling water circulation جریان اب سرد
flow of income جریان درامد
crest value جریان بیشینه
flow of expenditure جریان هزینه
flowmeter جریان سنج
cretical flow جریان بحرانی
load current جریان بار
continuous current جریان یکنواخت
line bar شمش جریان
free flow جریان ازاد
line bar شینه جریان
power current جریان قوی
line charging current جریان بارگیری خط
fluidmeter جریان سنج
critical flow جریان بحرانی
line circuit جریان شبکه
weak current جریان ضعیف
low current جریان ضعیف
counter current جریان متقابل
magnetic current جریان مغناطیسی
bleeder current جریان پرکردن
an eletriccurret جریان برق
molecular flow جریان مولکولی
mixed flow جریان مرکب
microphone current جریان میکروفن
aperiodic current جریان نامتناوب
armature current جریان ارمیچر
au courant در جریان روز
average flow جریان متوسط
mewtonian flow جریان نیوتنی
generation of current تولید جریان
measuring current جریان سنجش
axial flow جریان محوری
axial flow جریان خطی
ground ball توپ در جریان
money flow جریان پول
ocean current جریان اقیانوس
ocean current جریان اقیانوسی
airflow جریان هوا
airstream جریان هوا
ocean current جریان دریایی
non unifor flow جریان غیریکنواخت
non steady state flow جریان غیرهمگام
no load current جریان بی باری
nerve current جریان عصبی
alternative current جریان متناوب
gold flow جریان طلا
stream of money جریان پول
maximum value جریان بیشینه
circulating capital سرمایه در جریان
mains current جریان شبکه
main current جریان اصلی
clousure قطع جریان اب
coefficient of discharge ضریب جریان
coincident current با انطباق جریان
collecting of the current دریافت جریان
collector current جریان کلکتور
live ball توپ در جریان
colleotor جریان روب
magnetizing current جریان مغناطیس گر
combination current جریان مرکب
commodity flow جریان کالا
circular flow جریان دوری
circular flow جریان دایرهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com