Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
Other Matches
invert
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
ignition voltage
ولتاژ احتراق
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
grid bias
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid current detection
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
ignition current
جریان احتراق
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
internetwork
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
line voltage
ولتاژ شبکه
grid voltage
ولتاژ شبکه
mains voltage
ولتاژ شبکه
screen grid voltage
ولتاژ شبکه پردهای
grid potential
ولتاژ بایاس شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
suppressor grid voltage
ولتاژ شبکه ترمز
mains voltage variation
نوسان ولتاژ شبکه
grid bias supply
تولید ولتاژ شبکه
grid control voltage
ولتاژ کنترل شبکه
line regulator
ولتاژ شبکه رگولاتور خط
grid polarization voltage
ولتاژ پلاریزاسیون شبکه
grid voltage divider
مقسم ولتاژ شبکه
grid biasing voltage
ولتاژ بایاس شبکه
grid cutoff voltage
ولتاژ قطع شبکه فرمان
mains voltage stabilizer
تثبیت کننده ولتاژ شبکه
grid voltage swing
تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid sweep
تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
grid bias voltage generation
تولید ولتاژ بایاس شبکه
localtalk
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
line circuit
جریان شبکه
mains current
جریان شبکه
flow net
شبکه جریان
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
grid current damping
میرایی جریان شبکه
grid d.c.
جریان دائم شبکه
closures
قطع جریان اب در یک شبکه
grid current rectifier
یکسوکننده جریان شبکه
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
grid current modulation
مدولاسیون جریان شبکه
line charging current
جریان بار شبکه
closure
قطع جریان اب در یک شبکه
power mains
شبکه جریان قوی
heavy current circuit
شبکه یا مدار جریان قوی
mains supply unit
واحد تغذیه جریان شبکه
grid characteristic
منحنی مشخصه جریان شبکه
grid current characteristic
منحنی مشخصه جریان شبکه
grid current tester
ازمایش کننده جریان شبکه
grid current limiting
محدود کردن جریان شبکه
grid d.c. modulation
مدولاسیون جریان دائم شبکه
capture
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capturing
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
NDIS
بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
synchronous
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
Xerox Network System
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
wiring
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
speech scrambling
نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
grid convergence
تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
grid anode characteristic
منحنی مشخصه شبکه-جریان اند
grid current starting point
نقطه راه اندازی جریان شبکه
faxed
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fax
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxes
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
XNS
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
commonest
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
common
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
Internetwork Packet Exchange
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
CMIP
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
IPX
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
alerted
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
net
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nett
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nets
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
server
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
gateway
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
naming services
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
NetBEUI
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
dedicated
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
CMOT
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
grid bias
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
lattice
شبکه بندی شبکه کاری
lattices
شبکه بندی شبکه کاری
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
rightsizing
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
terminator
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
arson
احتراق
lighting
احتراق
ignition
احتراق
oxidization
احتراق
deflagration
احتراق
burning
احتراق
firing
احتراق
explosions
احتراق
explosion
احتراق
inflammation
احتراق
combustion
احتراق
seeting on fire
احتراق
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
workflow
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
igniter switch
سوئیچ احتراق
ignition
اشتعال احتراق
ignition cable
کابل احتراق
ignitable
قابل احتراق
ignition charge
خرج احتراق
ignition by incandescence
احتراق التهابی
igniter switch
کلید احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
igniting spark
جرقه احتراق
ignition by contact
احتراق تماسی
ignitible
قابل احتراق
firing accessories
لوازم احتراق
igniting agent
عامل احتراق
igniting point
نقطه احتراق
ignition choke
پیچک احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
triple ignition
احتراق سه برقی
sulphur
اصل احتراق
heat of combustion
گرمای احتراق
heating value
گرمای احتراق
misfiring
احتراق ناقص
combustible
قابل احتراق
combustible
احتراق پذیر
flash point
نقطه احتراق
flame out
قطع احتراق
firing position
موقعیت احتراق
firing order
ترتیب احتراق
ignition spark
جرقه احتراق
combustion
اشتعال احتراق
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
heat value
گرمای احتراق
base ignition
احتراق تحتانی
sulfur
اصل احتراق
surface burning
احتراق سطحی
inexplosive
غیرقابل احتراق
advanced ignition
اوانس احتراق
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
combustibility
قابلت احتراق
premature ignition
احتراق زودرس
pre ignition
زود احتراق
dual ignition
احتراق دو برقی
timing
زمان احتراق
burning brand
نوع احتراق
single ignition
احتراق تک برقی
internal combustion
احتراق داخلی
combustiblity
قابلیت احتراق
combustion area
محفظه احتراق
magneto ignition
احتراق با مگنت
combustion chamber
محفظه احتراق
combustion efficiency
راندمان احتراق
combustion efficiency
بازده احتراق
combustor
محفظه احتراق
duplex ignition
احتراق دوگانه
ignition control
کنترل احتراق
ignition condition
حالت احتراق
ignition device
وسیله احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
ignition pulse
ضربه احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
ignition switch
کلید احتراق
ignition lag
تاخیر احتراق
ignition pulse
ایمپولز احتراق
external combustion
احتراق خارجی
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
constant pressure combustion
احتراق در فشار ثابت
compression ingition
احتراق توسط فشار
ignition analyzer
اسیلوگراف کنترل احتراق
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
combustible
جسم قابل احتراق
combustor
سیستم احتراق توربین
internal combustion engine
موتور احتراق داخلی
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
explosively
بطور قابل احتراق
burning brand
علامت احتراق نیمسوزی
ignition system
سیستم احتراق موتور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com