English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
free flow جریان ازاد
free stream جریان ازاد
Search result with all words
free eddy جریان متلاطم ازاد
free molecule flow جریان مولکولهای ازاد
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
exempted ازاد
freed ازاد
exempting ازاد
exempts ازاد
exempt ازاد
self service ازاد
free ازاد
unattached ازاد
free play ازاد
sweepers بک ازاد
sweeper بک ازاد
open ازاد
unrestrained ازاد
at ease ازاد
sweep back بک ازاد
self-service ازاد
suspended floor کف ازاد
footloose ازاد
degage ازاد
fetterless ازاد
freemen ازاد
unihibit ازاد
frees ازاد
unihibited ازاد
freeing ازاد
opens ازاد
freeman ازاد
absolutes ازاد
immundity ازاد
absolute ازاد
disengaged ازاد
stand at ease ازاد
idle line خط ازاد
self administered ازاد
stand easel ازاد
immune ازاد
slack water اب ازاد
opened ازاد
loosest ول ازاد
looser ول ازاد
loose ول ازاد
go as you please ازاد
unwrapped ازاد کردن
open shop با کارکرد ازاد
out of doors فضای ازاد
out of doors در هوای ازاد
free ports بندر ازاد
free port بندر ازاد
open purchase خرید ازاد
gratis مجانی ازاد
unwrap ازاد کردن
off time وقت ازاد
outdoor درهوای ازاد
open shot با کارکرد ازاد
tramp steamer کشتی ازاد
open area فضای ازاد
parade rest فرمان ازاد
outworker کارگر ازاد
to set at large ازاد کردن
to set at liberty ازاد کردن
out of door در هوای ازاد
paraphrase ترجمه ازاد
out of door فضای ازاد
paraphrases ترجمه ازاد
total freeboard عمق ازاد
paraphrasing ترجمه ازاد
open trade تجارت ازاد
open space گردشگاه ازاد
open hospital بیمارستان ازاد
relieving ازاد بریدن
unwrapping ازاد کردن
open air در هوای ازاد
discharges ازاد کردن
discharge ازاد کردن
semicolonial نیمه ازاد
set at large ازاد کردن
free trade تجارت ازاد
slip joint اتصال ازاد
datum level سطح اب ازاد
deallocate ازاد کردن
self-employed شغل ازاد
deallocation ازاد سازی
natural vibration نوسان ازاد
unrestrained ازاد نامحدود
soft cell boundaries محدوده ازاد سل
unwraps ازاد کردن
free enterprise کسب ازاد
liberalization ازاد کردن
mare liberum دریای ازاد
blue water دریای ازاد
paraphrased ترجمه ازاد
self employed شغل ازاد
free markets بازار ازاد
free market بازار ازاد
cut clear ازاد بریدن
open market بازار ازاد
cut free ازاد بریدن
self employment شغل ازاد
set free ازاد کردن
relieves ازاد بریدن
opened ازاد اشکار
liberators ازاد کننده
idle ازاد گشتن
ad lib feeding تغذیه ازاد
affranchize ازاد کردن
enfranchising ازاد کردن
enfranchises ازاد کردن
enfranchised ازاد کردن
arm's length معاملات ازاد
enfranchise ازاد کردن
emancipate ازاد کردن
salmon ماهی ازاد
at ease فرمان ازاد
alfresco درهوای ازاد
emancipated ازاد کردن
autonomous operation عملیات ازاد
emancipates ازاد کردن
liberator ازاد کننده
idled ازاد گشتن
open وزن ازاد
open ازاد اشکار
opened وزن ازاد
opens ازاد اشکار
opens وزن ازاد
absolutes ازاد از قیودفکری
headroom سقف ازاد
sailing free باد ازاد
salmon trout ماهی ازاد
salmon trout ازاد ماهی
salmontrout ماهی ازاد
relief angle زاویه ازاد
salmontrout ازاد ماهی
liberation ازاد کردن
idlest ازاد گشتن
idles ازاد گشتن
emancipating ازاد کردن
liberated ازاد شده
liberating ازاد کردن
charity line خط پرتاب ازاد
sharity stripe خط پرتاب ازاد
charity shot پرتاب ازاد
penalty hit ضربه ازاد
clear span دهانه ازاد
backs سطح ازاد
back سطح ازاد
to be at liberty ازاد بودن
clearance angle زاویه ازاد
to let ship ازاد کردن
free will اراده ازاد
self-service با انتخاب ازاد
self service با انتخاب ازاد
catch as catch can کشتی ازاد
kippers ماهی ازاد نر
kipper ماهی ازاد نر
liberate ازاد کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com