Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
tranquil flow
جریان اسوده
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
reposed
اسوده
better off
اسوده تر
at rest
اسوده
well-to-do
اسوده
he is now at rest
یا اسوده شد
tranquil
اسوده
calmest
بی سروصدایی اسوده
calms
بی سروصدایی اسوده
calmed
بی سروصدایی اسوده
he got his quietus
اسوده شدن
calm
بی سروصدایی اسوده
calmer
بی سروصدایی اسوده
he is comfortably off
فلانی اسوده یا
happy life
زندگی اسوده
easier
بی زحمت اسوده
easiest
بی زحمت اسوده
easy
بی زحمت اسوده
set at rest
اسوده کردن
calming
بی سروصدایی اسوده
to set at ease
اسوده کردن
set at ease
اسوده کردن
snug
اسوده غنودن
to set at rest
اسوده کردن
woriless
بی غم اسوده بی اندیشه
to get anything out of the way
از کاری اسوده شدن
god rest his soul
روانش اسوده باد
well off
دارای زندگی اسوده
he is now at rest
اکنون اسوده است
to get rid of a person
از دست کسی اسوده شدن
disquiet
ناراحت کردن اسوده نگذاشتن
to kill off
کشتن وازشران اسوده شدن
podded
دارای زندگی اسوده یا تامین شده
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
to disturb any one's privacy
کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
conveniency
راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
tranquillizing
ارام کردن اسوده کردن
tranquillize
ارام کردن اسوده کردن
tranquillizes
ارام کردن اسوده کردن
tranquillising
ارام کردن اسوده کردن
tranquillises
ارام کردن اسوده کردن
tranquillised
ارام کردن اسوده کردن
disburden
اسوده کردن سبکبال کردن
tranquilize
ارام کردن اسوده کردن
tranquilizing
ارام کردن اسوده کردن
tranquilizes
ارام کردن اسوده کردن
tranquilized
ارام کردن اسوده کردن
tranquillized
ارام کردن اسوده کردن
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
proceeding
جریان
going
جریان
twayblade
جریان
effluvium
جریان
conducts
جریان
gushed
جریان
actions
جریان
action
جریان
gush
جریان
streamed
جریان
in hand
در جریان
conducting
جریان
coursed
جریان
course
جریان
income
جریان
flush
جریان
runoff
جریان
flushes
جریان
total current
جریان کل
flushing
جریان
rheostome
جریان بر
gushes
جریان
rede
جریان
line of flow
خط جریان
conduct
جریان
conducted
جریان
courses
جریان
flow
جریان
flow line
خط جریان
stream
جریان اب
stream
جریان
flowline
خط جریان
streamed
جریان اب
streams
جریان
tide
جریان
process
جریان
flow limit
حد جریان
processes
جریان
in the air
<idiom>
جریان
streams
جریان اب
afflux
جریان
affluxion
جریان
fluor
جریان
currents
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
circulations
جریان
circulation
جریان
afoot
در جریان
current
جریان
inset
جریان
flows
جریان
flowed
جریان
insets
جریان
maximum current
جریان حداکثر
line circuit
جریان شبکه
bidirectional flow
جریان دو جهتی
maximum current
جریان پیک
circulation of electrolyte
جریان الکترولیت
circulating capital
سرمایه در جریان
circular flow
جریان دوری
nerve current
جریان عصبی
no load current
جریان بی باری
circular flow
جریان دایرهای
an eletriccurret
جریان برق
counter current
جریان متقابل
non unifor flow
جریان غیریکنواخت
aperiodic current
جریان نامتناوب
line charging current
جریان بارگیری خط
peak current
جریان پیک
capital flow
جریان سرمایه
lightning discharge current
جریان تخلیه
current capacity
فرفیت جریان
lightning current
جریان برق
lighting current
جریان نور
light current
جریان ضعیف
current compensation
جبران جریان
alternative current
جریان متناوب
maximum value
جریان بیشینه
ocean current
جریان دریایی
line bar
شمش جریان
line bar
شینه جریان
bleeder current
جریان فراری
cromwell current
جریان اب کرامول
microphone current
جریان میکروفن
blood stream
جریان خون
blennorhagia
جریان مخاط
blennorhaea
جریان مخاط
bleeder current
جریان پرکردن
crosscurrent
جریان متقاطع
crosscurrent
جریان مخالف
peak current
جریان حداکثر
magnetic flux
جریان مغناطیسی
continuous current
جریان یکنواخت
mains current
جریان شبکه
molecular flow
جریان مولکولی
axial flow
جریان خطی
commodity flow
جریان کالا
combination current
جریان مرکب
magnetic current
جریان مغناطیسی
luminous flux
جریان نور
convection current
جریان همرفتی
continuity of flow
پیوستگی جریان
main current
جریان اصلی
conductor current
جریان هادی
consistent flow
جریان دائمی
constant current
جریان دائم
conduction current
جریان رسانایی
conciliatory proceedings
جریان مصالحه
mewtonian flow
جریان نیوتنی
base flow
جریان پایه
magnetizing current
جریان مغناطیس گر
background current
جریان زمینه
mixed flow
جریان مرکب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com