Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
circulation of electrolyte
جریان الکترولیت
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
creeping of electrolyte
مد الکترولیت
electrolytes
الکترولیت
electrolyte
الکترولیت
electrolytic copper
مس الکترولیت
electrolytic decomposition
تجزیه الکترولیت
battery liquid
الکترولیت باتری
solution of battery
الکترولیت باتری
battery electrolyte
الکترولیت باتری
electrolytic capacitor
خازن الکترولیت
diffusion of electrolyte
تراوش الکترولیت
milky electrolyte
الکترولیت شیری
electrolyte
مایع کار الکترولیت
electrolytes
مایع کار الکترولیت
high tension electrolytic capacitor
خازن الکترولیت فشار قوی
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
actions
جریان
processes
جریان
action
جریان
effluvium
جریان
in hand
در جریان
twayblade
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
flows
جریان
gush
جریان
affluxion
جریان
proceeding
جریان
gushed
جریان
process
جریان
flushes
جریان
flush
جریان
runoff
جریان
tide
جریان
gushes
جریان
income
جریان
course
جریان
coursed
جریان
courses
جریان
flushing
جریان
line of flow
خط جریان
conduct
جریان
conducts
جریان
total current
جریان کل
insets
جریان
inset
جریان
going
جریان
afflux
جریان
rede
جریان
conducted
جریان
rheostome
جریان بر
conducting
جریان
circulation
جریان
fluor
جریان
streamed
جریان
flow line
خط جریان
afoot
در جریان
currents
جریان
streamed
جریان اب
streams
جریان
streams
جریان اب
flowline
خط جریان
flow limit
حد جریان
circulations
جریان
in the air
<idiom>
جریان
stream
جریان اب
stream
جریان
flow
جریان
flowed
جریان
current
جریان
low current
جریان ضعیف
conduction current
جریان رسانایی
commodity flow
جریان کالا
continuous current
جریان یکنواخت
line circuit
جریان شبکه
continuity of flow
پیوستگی جریان
conciliatory proceedings
جریان مصالحه
heat flow
جریان گرما
ground water runoff
جریان زیرزمینی
live ball
توپ در جریان
load current
جریان بار
weak current
جریان ضعیف
constant current
جریان دائم
consistent flow
جریان دائمی
conductor current
جریان هادی
line charging current
جریان بارگیری خط
convection current
جریان همرفتی
fluidmeter
جریان سنج
power current
جریان قوی
lighting current
جریان نور
flow of production
جریان تولید
critical flow
جریان بحرانی
light current
جریان ضعیف
light current
جریان نور
cromwell current
جریان اب کرامول
leakage current
جریان ایزولاسیون
crosscurrent
جریان متقاطع
crosscurrent
جریان مخالف
flow of income
جریان درامد
leakage current
جریان نشتی
peak value
جریان بیشینه
crest value
جریان بیشینه
flowmeter
جریان سنج
flowlines
خطوط جریان
cretical flow
جریان بحرانی
convectional current
جریان قراردادی
conventional current
جریان قراردادی
cooling water circulation
جریان اب سرد
line bar
شینه جریان
heavy current
جریان قوی
counter current
جریان متقابل
line bar
شمش جریان
lightning discharge current
جریان تخلیه
lightning current
جریان برق
flow sheet
نمودار جریان
current capacity
فرفیت جریان
combination current
جریان مرکب
no load current
جریان بی باری
maximum value
جریان بیشینه
aperiodic current
جریان نامتناوب
armature current
جریان ارمیچر
au courant
در جریان روز
average flow
جریان متوسط
axial flow
جریان محوری
axial flow
جریان خطی
peak current
جریان حداکثر
peak current
جریان پیک
background current
جریان زمینه
an eletriccurret
جریان برق
fusing current
جریان ذوب
measuring current
جریان سنجش
nerve current
جریان عصبی
airflow
جریان هوا
airstream
جریان هوا
stream of money
جریان پول
money flow
جریان پول
mixed flow
جریان مرکب
generation of current
تولید جریان
microphone current
جریان میکروفن
alternative current
جریان متناوب
mewtonian flow
جریان نیوتنی
maximum current
جریان حداکثر
base flow
جریان پایه
maximum current
جریان پیک
molecular flow
جریان مولکولی
magnetic flux
جریان مغناطیسی
clousure
قطع جریان اب
coefficient of discharge
ضریب جریان
coincident current
با انطباق جریان
collecting of the current
دریافت جریان
magnetic current
جریان مغناطیسی
collector current
جریان کلکتور
luminous flux
جریان نور
free flow
جریان ازاد
colleotor
جریان روب
magnetizing current
جریان مغناطیس گر
circular flow
جریان دوری
circular flow
جریان دایرهای
bidirectional flow
جریان دو جهتی
bleeder current
جریان فراری
bleeder current
جریان پرکردن
blennorhaea
جریان مخاط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com