| Total search result: 202 (16 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| current |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
| currents |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| alternating current |
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است |
| currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
| current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
| printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
| watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
| commutation |
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی |
| batteries |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
| battery |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
| duble option |
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول |
| switches |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
| switched |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
| switch |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
| bitmap |
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند |
| voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
| voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
| positive |
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند |
| electromagnet |
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی |
| dynamically |
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند |
| dynamic |
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
| gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
| gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
| electrodynamics |
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند |
| electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
| fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
| electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
| PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
| room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
| amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
| amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
| ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| hangovers |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
| hangover |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
| hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
| harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
| hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
| unclocked |
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت |
| dielectric resistance |
مقدار مقاومت دی الکتریکی |
| check total |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
| checksum |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
| instantaneous voltage |
مقدار لحظهای فشار الکتریکی |
| circuits |
جریان الکتریکی |
| circuit |
جریان الکتریکی |
| fm |
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation |
| terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
| intensity of current |
شدت جریان الکتریکی |
| electric arc current |
جریان قوس الکتریکی |
| electric current intensity |
شدت جریان الکتریکی |
| isolating |
به صورت الکتریکی |
| isolate |
به صورت الکتریکی |
| isolates |
به صورت الکتریکی |
| TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
| scanners |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
| scanner |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
| to shuntan electric current |
یک جریان الکتریکی رامنحرف ساختن |
| variable area nozzle |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
| dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
| d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
| conducting |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
| conduct |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
| conducts |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
| conducted |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
| transformator |
الت تبدیل شکل جریان الکتریکی |
| anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
| assignment |
عمل تغییر نوع یک مقدار |
| assignments |
عمل تغییر نوع یک مقدار |
| milliampere |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر |
| ma |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
| mas |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
| pyroelectricity |
ایجاد قطب الکتریکی در بلورهابوسیله تغییر حرارت |
| saving function |
صورت مقدار پس انداز درامدشخص |
| gresham's law |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
| current displacement |
تغییر جریان |
| induced |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
| induce |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
| inducing |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
| induces |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
| adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
| orifice meter |
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود |
| base flow |
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد |
| polarities |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
| polarity |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
| scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| night effect |
تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب |
| rheological <adj.> |
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده |
| transfigure |
تغییر صورت دادن |
| transfiguring |
تغییر صورت دادن |
| transfigured |
تغییر صورت دادن |
| transfigures |
تغییر صورت دادن |
| universal motor |
موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند |
| rheology |
علم جریان و تغییر شکل ماده |
interference |
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند |
| surging |
تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار |
| volt |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
| volts |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
| terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
| NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
| charge |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
| buzzers |
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند |
| buzzer |
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند |
| charges |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
| circulating |
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند |
| income elasticity of demand |
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E |
| microphones |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
| microphone |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
| loudspeaker |
وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| continuous flow oxygen system |
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد |
| long run |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
| defaulted |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
| defaulting |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
| default |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
| defaults |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
| velocity gradiant |
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان |
| decalescence point |
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد |
| magnetic |
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند |
| diode |
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند |
| significantly |
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک |
| faceted code |
یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار |
| Kbps |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند |
| inclusive or |
اپراتور بولی که مقدار جدول صحت را بیان میکند |
| kilos |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند |
| significant |
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک |
| kilo |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند |
| ripple through effect |
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود |
| greshams law |
را از جریان خارج میکند |
| sensor |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
| fix |
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود |
| fixes |
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود |
| disposition |
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان |
| it is of variable length |
طول ان تغییر میکند |
| defaulted |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
| default |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
| defaulting |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
| defaults |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
| decibels |
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند |
| decibel |
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند |
| pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
| pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
| auto |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
| autos |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
| demand oxygen system |
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد |
| interfaces |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
| interface |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
| soft |
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند |
| softer |
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند |
| continuous |
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند |
| controllable cost |
هزینهای که بر حسب مقدارتولید تغییر میکند |
| softest |
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند |
| full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
| fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
case |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
| cases |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
account |
بررسی مقدار زمان و منابعی که هر کاربر شبکه یا سیستم Online استفاده میکند |
| elastic buffer |
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند |
| variable cycle engine |
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند |
| buffer |
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند |
| Uuencoding |
روش تبدیل متن و فایل به قالب شبه متن تا به صورت پیام پست الکتریکی ارسال شوند |
| internally blown flap |
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند |
| inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
| optical |
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند |
| analogues |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
| charts |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
| charting |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
| charted |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
| chart |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
| analogue |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
| variable camber flap |
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند |
| computerizes |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| leap frog test |
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند |
| computerizing |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| soft |
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند |
| softest |
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند |
| computerize |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| computerising |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| softer |
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند |
| computerises |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| computerised |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
| rosette |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
| rosettes |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
| vindictive damages |
مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند |
| power |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| cation |
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند |
acoustic |
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد |
| n channel mos |
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند |
| powered |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| powering |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| powers |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
| transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
| rem |
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت |