English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
utter false coin جریان انداختن سکه تقلبی ترویج سکه قلب
Other Matches
ringing the changes ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
uttering ترویج سکه تقلبی یا اسنادمجعول
circulate به جریان انداختن
set afoot به جریان انداختن
circulated به جریان انداختن
circulates به جریان انداختن
out of bound play به جریان انداختن بازی
put into circulation به جریان انداختن [پول، تمبر و ... ]
utter false coin سکه قلب ساختن و به جریان انداختن
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
promulgator ترویج
propagation ترویج
promotion ترویج
fomentation ترویج
promotions ترویج
promulgation ترویج
counterfeiting تقلبی
counterfeits تقلبی
made-up تقلبی
suppositious تقلبی
counterfeited تقلبی
fraudlous تقلبی
unfathered تقلبی
counterfeit تقلبی
made up تقلبی
piratic تقلبی
supposititious تقلبی
unfeigned تقلبی
pinchbeck تقلبی
promoted ترویج کردن
promote ترویج کردن
promotes ترویج کردن
promotable قابل ترویج
promulge ترویج کردن
cultivation تهذیب ترویج
cultivate ترویج کردن
cultivating ترویج کردن
propagative ترویج کننده
cultivates ترویج کردن
propagable قابل ترویج
promoting ترویج کردن
loaded dice طاس تقلبی
shoddy کالای تقلبی
Fake articles. اجناس تقلبی
imitations چیز تقلبی
denaturant تقلبی مصنوعی
knotless بافت تقلبی
imitation چیز تقلبی
adulterine قاچاقی تقلبی
adulterant چیز تقلبی
A counterfeit banknote. اسکناس تقلبی
promoters ترویج کننده فروش
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
promoter ترویج کننده فروش
Adulterated foodstuff. مواد غذایی تقلبی
adulterates چیز تقلبی ساختن
adulterate چیز تقلبی ساختن
adulterating چیز تقلبی ساختن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
promoters ترقی دهنده ترویج کننده
promoter ترقی دهنده ترویج کننده
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
institutionalism سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
acrylic fibers الیاف مصنوعی اکریلیک [گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
evangelization تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
fraudulent weave [false] بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
alternate knot گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
let down پایین انداختن انداختن
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
promoting ترفیع دادن ترویج دادن
promote ترفیع دادن ترویج دادن
promotes ترفیع دادن ترویج دادن
promoted ترفیع دادن ترویج دادن
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
flow limit حد جریان
in hand در جریان
flow line خط جریان
flowline خط جریان
rede جریان
going جریان
proceeding جریان
coursed جریان
in the air <idiom> جریان
flushing جریان
flushes جریان
conducts جریان
flush جریان
conducting جریان
conducted جریان
effluvium جریان
conduct جریان
total current جریان کل
circulations جریان
circulation جریان
afflux جریان
affluxion جریان
against the stream بر ضد جریان اب
line of flow خط جریان
rheostome جریان بر
fluor جریان
afoot در جریان
twayblade جریان
currents جریان
current جریان
flows جریان
streams جریان اب
courses جریان
course جریان
action جریان
flow جریان
flowed جریان
streams جریان
streamed جریان اب
streamed جریان
inset جریان
gush جریان
stream جریان
gushed جریان
process جریان
gushes جریان
stream جریان اب
tide جریان
insets جریان
actions جریان
processes جریان
runoff جریان
income جریان
jaculate انداختن
to draw lots انداختن
to fire off a postcard انداختن
blobs لک انداختن
to skips over انداختن
to hew down انداختن
to put back پس انداختن
spills انداختن
let fall انداختن
bottom ته انداختن
deleted انداختن
rut خط انداختن
ruts خط انداختن
hew انداختن
hitches انداختن
hitching انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com