Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
line charging current
جریان بارگیری خط
Other Matches
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
loading bridge
پل بارگیری
shipping
بارگیری
well deck
پل بارگیری
charging
بارگیری
burdening
بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
stowage
بارگیری
loading
بارگیری
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
stowage
بارگیری و باراندازی
bulk loading
بارگیری در مخازن
pallets
کفه بارگیری
stowed
بارگیری کردن
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
pallet
کفه بارگیری
load
فرفیت بارگیری
loading time
زمان بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
point of loading
نقطه بارگیری
pallete
کفه بارگیری
carburizing pot
فرف بارگیری
pre loading
بارگیری اولیه
quays
سکوی بارگیری
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
charging berth
اسکله بارگیری
charging wharf
اسکله بارگیری
charging car
واگن بارگیری
charging crane
جرثقیل بارگیری
well deck
عرشه بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
quay
سکوی بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
loading
فرفیت بارگیری
frequency loading
بارگیری فرکانسی
cargo net
تور بارگیری
loading table
جدول بارگیری
load
بارگیری کردن
loading chart
جدول بارگیری
loads
بارگیری مهمات
loading bucket
سطل بارگیری
loads
بارگیری کردن
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
loading apron
نوار بارگیری
load lines
علایم بارگیری
apron
محوطه بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
download
بارگیری پایین
stow
بارگیری کردن
stowing
بارگیری کردن
stows
بارگیری کردن
load factor
ضریب بارگیری
laden
بارگیری شده
loads
فرفیت بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
embarkation area
محوطه بارگیری
loading station
ایستگاه بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
loading site
محل بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
loading scale
مقیاس بارگیری
load
بارگیری مهمات
loading rack
سکوی بارگیری
loading point
نقطه بارگیری
deadweight
تناژ بارگیری
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
embarkation table
جدول بارگیری
bucket charging
بارگیری با سطل
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
cargo plan
طرح بارگیری ناو
loading list
لیست بارگیری خودرو
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
staging unit
یکان بارگیری کننده
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
loading plan
طرح بارگیری خودرو
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
cargo port
دریچه بارگیری ناو
charging side
محل بارگیری کوره
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
loading space
فضای قابل بارگیری
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
port
شراب شیرین بارگیری کردن
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
palletetisation
درکفه بارگیری قرار دادن
lay day
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
lading
بارگیری عمل بار کردن
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
laydays
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lift on
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
despatch money
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
mutilation table
جدول بارگیری پیش بینی شده
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
drayage
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
dispatch money
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
embarkation element
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
prestowage plan
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
lighterage
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
actual placement
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
ipl
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
embarkation team
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
stowage plan
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com