English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
circulation جریان بخشنامه
circulations جریان بخشنامه
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
circulars بخشنامه
circular بخشنامه
hersey بخشنامه
circular letter بخشنامه اداری
circularize بخشنامه کردن
circularize بخشنامه صادرکردن
circularize بخشنامه فرستادن به
circulate بخشنامه کردن
circulates بخشنامه کردن
circulated بخشنامه کردن
circulars بخشنامه نشریه
encyclic بخشنامه پاپ
circular بخشنامه نشریه
directives حکم امریه بخشنامه
directive حکم امریه بخشنامه
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
encyclical عمومی وابسته به بخشنامه پاپ
encyclicals عمومی وابسته به بخشنامه پاپ
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
flushing جریان
conduct جریان
conducted جریان
conducting جریان
conducts جریان
flows جریان
going جریان
flushes جریان
flush جریان
twayblade جریان
rede جریان
proceeding جریان
gushed جریان
gushes جریان
effluvium جریان
runoff جریان
line of flow خط جریان
tide جریان
in hand در جریان
gush جریان
action جریان
actions جریان
rheostome جریان بر
courses جریان
coursed جریان
course جریان
income جریان
total current جریان کل
current جریان
flow line خط جریان
flow limit حد جریان
insets جریان
inset جریان
stream جریان
currents جریان
stream جریان اب
streamed جریان
afflux جریان
process جریان
fluor جریان
circulation جریان
afoot در جریان
circulations جریان
processes جریان
against the stream بر ضد جریان اب
flowline خط جریان
affluxion جریان
flow جریان
in the air <idiom> جریان
flowed جریان
streamed جریان اب
streams جریان اب
streams جریان
laminar flow جریان لایهای
cromwell current جریان اب کرامول
leakage current جریان تراوشی
current compensation جبران جریان
line circuit جریان شبکه
airflow جریان هوا
continuous current جریان یکنواخت
non steady state flow جریان غیرهمگام
continuity of flow پیوستگی جریان
laminar flow جریان خطی
nerve current جریان عصبی
current capacity فرفیت جریان
leakage current جریان نشتی
lightning discharge current جریان تخلیه
lightning current جریان برق
crosscurrent جریان متقاطع
lighting current جریان نور
leakage current جریان ایزولاسیون
crest value جریان بیشینه
peak value جریان بیشینه
light current جریان نور
light current جریان ضعیف
crosscurrent جریان مخالف
line bar شمش جریان
no load current جریان بی باری
line charging current جریان بارگیری خط
convection current جریان همرفتی
convectional current جریان قراردادی
conventional current جریان قراردادی
cooling water circulation جریان اب سرد
line bar شینه جریان
critical flow جریان بحرانی
counter current جریان متقابل
cretical flow جریان بحرانی
bidirectional flow جریان دو جهتی
aperiodic current جریان نامتناوب
an eletriccurret جریان برق
blood stream جریان خون
mains current جریان شبکه
main current جریان اصلی
capital flow جریان سرمایه
magnetizing current جریان مغناطیس گر
circuit line هادی جریان
circular flow جریان دوری
magnetic flux جریان مغناطیسی
blennorhagia جریان مخاط
maximum value جریان بیشینه
armature current جریان ارمیچر
au courant در جریان روز
average flow جریان متوسط
bleeder current جریان فراری
base flow جریان پایه
maximum current جریان پیک
background current جریان زمینه
maximum current جریان حداکثر
peak current جریان پیک
axial flow جریان خطی
axial flow جریان محوری
bleeder current جریان پرکردن
peak current جریان حداکثر
blennorhaea جریان مخاط
measuring current جریان سنجش
circulating capital سرمایه در جریان
load current جریان بار
mewtonian flow جریان نیوتنی
conciliatory proceedings جریان مصالحه
microphone current جریان میکروفن
mixed flow جریان مرکب
molecular flow جریان مولکولی
money flow جریان پول
conduction current جریان رسانایی
conductor current جریان هادی
consistent flow جریان دائمی
constant current جریان دائم
stream of money جریان پول
low current جریان ضعیف
weak current جریان ضعیف
commodity flow جریان کالا
circulation of electrolyte جریان الکترولیت
magnetic current جریان مغناطیسی
clousure قطع جریان اب
coefficient of discharge ضریب جریان
coincident current با انطباق جریان
collecting of the current دریافت جریان
alternative current جریان متناوب
luminous flux جریان نور
collector current جریان کلکتور
colleotor جریان روب
combination current جریان مرکب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com