Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English
Persian
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
Other Matches
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
inverter
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
direct current
جریان دائم
steady flow
جریان دائم
constant current
جریان دائم
d.c.
جریان دائم
d.c. reciever
گیرنده جریان دائم
d.c. resistance
مقاومت جریان دائم
d.c. converter
مبدل جریان دائم
d.c. heating
گرمایش جریان دائم
d.c. drive
ماشین جریان دائم
d.c. ammeter
امپرمتر جریان دائم
d.c. cable
کابل جریان دائم
d.c. drive
محرکه جریان دائم
d.c. commponent
بخش جریان دائم
grid d.c.
جریان دائم شبکه
d.c. brake
ترمز جریان دائم
dynamos
مولد جریان دائم
dynamo
مولد جریان دائم
high direct voltage
فشار قوی جریان دائم
d.c. winding
سیم پیچی جریان دائم
d.c. arc welding converter
مبدل جوشکاری جریان دائم
d.c. arc welding generator
مولد جوشکاری جریان دائم
grid d.c. modulation
مدولاسیون جریان دائم شبکه
alternative current
جریان متناوب
intermittent current
جریان متناوب
alternating current
جریان متناوب
variable speed d.c. motor
موتور جریان دائم با سرعت متغیر
inductive d.c. voltage drop
افت ولتاژ جریان دائم القائی
d.c. series wound motor
موتور با سیم پیچی جریان دائم
d.c. instrument
دستگاه اندازه گیری جریان دائم
three phase alternating current
جریان متناوب سه فازه
alternating current instrument
سنجه جریان متناوب
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
diagonal flow compressor
کمپرسور با جریان متناوب
rectification of an alternating current
یکسوکنندگی جریان متناوب
alternator
مولد جریان متناوب
alternating current magnet
مغناطیس جریان متناوب
alternating current generator
مولد جریان متناوب
single phase alternating current
جریان متناوب یک فازه
alternating current circuit
مدار جریان متناوب
free alternating current
جریان متناوب هرز
industrial alternating current
جریان متناوب صنعتی
alternator
دینام جریان متناوب
alternators
دینام جریان متناوب
forced alternating current
جریان متناوب فشرده
power of alternating current
توان جریان متناوب
alternating current motor
موتور جریان متناوب
alternators
مولد جریان متناوب
welding altrnator
مولد جوش جریان متناوب
synchronous alternator
مولد جریان متناوب سنکرون
impedance
مقاومت جریان متناوب امپدانس
magneto bell
زنگ اخبار جریان متناوب
multiphase alternating current
جریان متناوب چند فازه
high frequency alternating current
جریان متناوب فرکانس بالا
initial alternating short circuit curren
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
invisible
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
current transformation
تبدیل جریان
direct current converter
تبدیل گر جریان مستقیم
transformator
الت تبدیل شکل جریان الکتریکی
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
switches
جریان را عوض کردن
flow
جریان جاری کردن
switch
جریان را عوض کردن
flowed
جریان جاری کردن
switched
جریان را عوض کردن
flows
جریان جاری کردن
grid current limiting
محدود کردن جریان شبکه
To swim against the current.
بر خلاف جریان آب شنا کردن
flumming
تنگ کردن مقطع جریان اب
reflow
فروکش کردن جریان مجدد
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
electrolyze
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
damper
الت میزان کردن جریان هوا
process
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
processes
جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
throttles
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttle
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
to buck the trend
<idiom>
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
throttling
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
to strive against the stream
<idiom>
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
to swim against the tide
<idiom>
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
weather helm
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
fanning
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
alternates
متناوب کردن متناوب بودن
alternated
متناوب کردن متناوب بودن
alternate
متناوب کردن متناوب بودن
plenum chamber
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
arrest
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
flushing
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
action
جریان
circulations
جریان
line of flow
خط جریان
actions
جریان
going
جریان
flushes
جریان
courses
جریان
insets
جریان
flush
جریان
in hand
در جریان
conduct
جریان
income
جریان
afoot
در جریان
conducted
جریان
conducting
جریان
proceeding
جریان
in the air
<idiom>
جریان
conducts
جریان
course
جریان
coursed
جریان
inset
جریان
flows
جریان
flow limit
حد جریان
flow line
خط جریان
streamed
جریان
streamed
جریان اب
twayblade
جریان
rede
جریان
current
جریان
stream
جریان
stream
جریان اب
flowline
خط جریان
flowed
جریان
currents
جریان
flow
جریان
streams
جریان
rheostome
جریان بر
affluxion
جریان
process
جریان
afflux
جریان
tide
جریان
fluor
جریان
streams
جریان اب
circulation
جریان
gushes
جریان
processes
جریان
effluvium
جریان
total current
جریان کل
runoff
جریان
gush
جریان
gushed
جریان
airflow
جریان هوا
striking current
جریان اغازگر
combination current
جریان مرکب
laminar flow
جریان خطی
two phase current
جریان دو فاز
cromwell current
جریان اب کرامول
laminar flow
جریان ارام
convectional current
جریان قراردادی
input current
جریان ورودی
airstream
جریان هوا
conductor current
جریان هادی
insulation current
جریان ایزولاسیون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com