English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
circular flow جریان دایرهای
Search result with all words
poiseuille flow جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
Other Matches
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
gyrates دایرهای
cyclic دایرهای
gyrating دایرهای
circular دایرهای
gyrated دایرهای
gyrate دایرهای
circulars دایرهای
semi circular نیم دایرهای
circumferential stress خستگی دایرهای
polycyclic چند دایرهای
shiko dachi ایستادن دایرهای
circular motion حرکت دایرهای
circular list لیست دایرهای
circle graph نمودار دایرهای
circular arch طاق دایرهای
circular velocity سرعت دایرهای
rotary motion حرکت دایرهای
hoop stress تنش دایرهای
circuit training تمرین دایرهای
circulars دایرهای شکل
circular دایرهای شکل
endless sling باربردار دایرهای
molinello ضربه دایرهای به سر در سابر
circular casing pump تلمبه پا بده دایرهای
circular shift تغییر مکان دایرهای
eying شکاف درجه دایرهای شکل
eyeing شکاف درجه دایرهای شکل
heyland diagram دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
eyes شکاف درجه دایرهای شکل
circular mil مساحت دایرهای به قطر یک میل
ring sight شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
eye شکاف درجه دایرهای شکل
circle eight چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
circle of influence دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
dartboards صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
circular probable error دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
dartboard صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
volte حرکت اسب درگام برداشتن دایرهای بقطر 6متر
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
button شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
epicycle دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tide جریان
flowline خط جریان
twayblade جریان
courses جریان
coursed جریان
proceeding جریان
course جریان
income جریان
effluvium جریان
current جریان
fluor جریان
insets جریان
flow line خط جریان
flow limit حد جریان
total current جریان کل
line of flow خط جریان
processes جریان
process جریان
gush جریان
gushed جریان
gushes جریان
inset جریان
runoff جریان
flow جریان
rheostome جریان بر
going جریان
afflux جریان
affluxion جریان
flush جریان
flushes جریان
flushing جریان
conduct جریان
in hand در جریان
conducted جریان
conducting جریان
conducts جریان
action جریان
actions جریان
against the stream بر ضد جریان اب
rede جریان
afoot در جریان
circulations جریان
streams جریان اب
flows جریان
currents جریان
streams جریان
circulation جریان
flowed جریان
in the air <idiom> جریان
streamed جریان اب
streamed جریان
stream جریان
stream جریان اب
an eletriccurret جریان برق
colleotor جریان روب
commodity flow جریان کالا
money flow جریان پول
combination current جریان مرکب
main current جریان اصلی
molecular flow جریان مولکولی
clousure قطع جریان اب
coefficient of discharge ضریب جریان
coincident current با انطباق جریان
collecting of the current دریافت جریان
energy flow جریان انرژی
collector current جریان کلکتور
mains current جریان شبکه
circulation پول در جریان
energizing current جریان تحریک
currents شدت جریان
continuity of flow پیوستگی جریان
continuous current جریان یکنواخت
weak current جریان ضعیف
low current جریان ضعیف
fair tide جریان اب موافق
convection current جریان همرفتی
alternative current جریان متناوب
nerve current جریان عصبی
no load current جریان بی باری
convectional current جریان قراردادی
circulation انتشار جریان
luminous flux جریان نور
magnetizing current جریان مغناطیس گر
magnetic flux جریان مغناطیسی
emission current جریان صدوری
conciliatory proceedings جریان مصالحه
conduction current جریان رسانایی
magnetic current جریان مغناطیسی
conductor current جریان هادی
consistent flow جریان دائمی
constant current جریان دائم
stream of money جریان پول
circulation جریان بخشنامه
conventional current جریان قراردادی
circulation of electrolyte جریان الکترولیت
circular flow جریان دوری
maximum current جریان حداکثر
maximum current جریان پیک
maximum value جریان بیشینه
capital flow جریان سرمایه
ignition current جریان احتراق
background current جریان زمینه
measuring current جریان سنجش
peak current جریان پیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com