English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
simple periodic current جریان دورهای ساده
Other Matches
periodic current جریان دورهای
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
cyclic دورهای
rhythmical دورهای
recapitulative دورهای
recapitulatory دورهای
periodicals دورهای
countercyclical ضد دورهای
anti cyclical ضد دورهای
sporadically دورهای
periodic دورهای
periodical دورهای
sporadic دورهای
timed backup پشتیبانی دورهای
cyclic disorder اختلال دورهای
periodic fluctuation نوسان دورهای
edge welding جوشکاری دورهای
periodically بصورت دورهای
periodical نشریه دورهای
series turn دورهای زنجیری
periodicity دورهای بودن
periodic report گزارش دورهای
all play all مسابقه دورهای
cyclical fluctuations نوسانات دورهای
periodic table جدول دورهای
cyclic stress تنش دورهای
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
mean value of periodic quantity میانگین کمیت دورهای
leagues مسابقههای دورهای باشگاهها
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
round-robin تورنمنت دورهای شطرنج
peripheral دورهای وابسته به محیط
league مسابقههای دورهای باشگاهها
edge fillet weld جوش نواری دورهای
Americans تورنمنت دورهای شطرنج
by-election انتخابات میان دورهای
by-elections انتخابات میان دورهای
crc بررسی افزونگی دورهای
American تورنمنت دورهای شطرنج
secular دورهای غیر مذهبی دنیائی
demagnetizing turns of armature دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
r.m.s. value of a periodic quantity جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
lacustrine animals دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
periodicals مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
cambridge equation نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
autotransformer ترانسفورماتوری با یک سیم پیچ که بوسیله یک لغزنده کربنی تعدادی از دورهای سیم پیچ را بعنوان ثانویه جدامیکند
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
plains ساده
freestanding ساده
fructose ساده
explicit ساده
naive ساده
unaadorned ساده
taffetized ساده
unmeaning ساده
fanciless ساده
plainer ساده
unceremonious ساده
fraudless ساده
unceremoniously ساده
plain ساده
free spoken ساده گو
plainest ساده
daff ساده دل
incomplex ساده
bald ساده
balder ساده
baldest ساده
baldly ساده
homespun ساده
unassuming ساده
frugal ساده
simplistic ساده
downright ساده
inexpensive ساده
positive ساده
clodhopper ساده
clodhoppers ساده
plain hearted ساده دل
simple hearted ساده دل
sheepishly ساده دل
sheepish ساده دل
unsophisticated ساده
incomposite ساده
simple minded ساده دل
charmless ساده
clean ساده
cleaned ساده
cleanest ساده
cleans ساده
untutored ساده
simplex ساده
simpleminded ساده دل
semplice ساده
naif ساده
idiots ساده
idiot ساده
artless ساده
expansive <adj.> ساده دل
simplest ساده دل
unaffected ساده
simple-hearted <adj.> ساده دل
slickest ساده
innocent <adj.> ساده دل
seemly <adj.> ساده دل
simpler ساده دل
good-humored ساده دل
simple ساده دل
simpler ساده
slick ساده
simple ساده
conversable <adj.> ساده دل
simplest ساده
plain clothes ساده پوش
plain-clothes ساده پوش
plain design طرح کف ساده
fall guy ساده لوح
primitive شکل ساده
reducible ساده شدنی
naive ساده لوح
sketched نقشه ساده
sketches طرح ساده
sketches نقشه ساده
simpleton ساده لوح
simpletons ساده لوح
navvies کارگر ساده
oafs ساده لوح
oaf ساده لوح
soft headed ساده لوح
sketched طرح ساده
sketch نقشه ساده
simplifies ساده کردن
simplifies ساده سازی
simplify ساده کردن
simplify ساده سازی
simplifying ساده کردن
simplifying ساده سازی
candid صاف و ساده
sketch طرح ساده
simple-minded ساده لوح
duping ساده لوح
simple compression فشار ساده
simple magnet مغناطیس ساده
simple mean میانگین ساده
simple minded ساده لوح
simpleminded ساده لوح
simple truss خرپای ساده
simplex transmission مخابره ساده
simple structure ساخت ساده
simplifcation ساده سازی
simple stress تنش ساده
simplifier ساده کننده
simplex channel مجرای ساده
ingenuous صاف و ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com