Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
torrent
جریان شدید سیل وار
torrents
جریان شدید سیل وار
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
stalwarts
شدید
vehement
شدید
keenest
شدید
rugged
شدید
sopping
شدید
inclement
شدید
raging
شدید
intense
شدید
forcible
شدید
extensive
شدید
slashing
شدید
grievous
شدید
violent
شدید
boisterous
شدید
rigorous
شدید
stalwart
شدید
drastic
شدید
two fisted
شدید
sweltering
شدید
vigorous
شدید
strenuous
شدید
severe
شدید
vehemently
شدید
keen
شدید
severest
شدید
severer
شدید
towering
شدید
drastically
شدید
high wrought
شدید
intensive
شدید
tough
شدید
tougher
شدید
hyperpyrexia
تب شدید
climacteric
<adj.>
شدید
incontrollable
شدید
diametrical
شدید
diametric
شدید
toughest
شدید
acute
شدید
draconic
شدید
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
galloping inflation
تورم شدید
clavus
سردرد شدید
salvoes
افهاراحساسات شدید
salvo
افهاراحساسات شدید
high rate discharge
تخلیه شدید
an intensive particle
ادات شدید
hypersensitivity
حساسیت شدید
rain cats and dogs
<idiom>
باران شدید
high order detonation
انفجار شدید
boomed
رونق شدید
hyperinflation
تورم شدید
high explosive
سوختار شدید
vehemence
غضب شدید
workout
ورزش شدید
workout
کار شدید
workout
تمرین شدید
workouts
ورزش شدید
workouts
کار شدید
hard
مشکل شدید
gird
ضربه شدید
workouts
تمرین شدید
rain shower
باران شدید
impetuous
تند و شدید
bedlam
اشتباه شدید
exquisite
شدید سخت
aggravator
شدید کننده
rush
حرکت شدید
schwarmerei
احساسات شدید
rumbustious
سخت شدید
revulsion
تنفر شدید
violent wind
باد شدید
pash
باران شدید
hardest
مشکل شدید
harder
مشکل شدید
rushing
حرکت شدید
passion
تعصب شدید
rushed
حرکت شدید
penchant
میل شدید
actude conditions
شرایط شدید
advertising blitz
تبلیغات شدید
boom
رونق شدید
slats
ضربه شدید
slat
ضربه شدید
heavy
شدید پرزور
booming
رونق شدید
heaviest
شدید پرزور
booms
رونق شدید
heavies
شدید پرزور
heavier
شدید پرزور
sthenic
شدید نیرومند
chronic
شدید گرانرو
violent pain
درد سخت یا شدید
fanatical
دارای احساسات شدید
mass casualties
تلفات و ضایعات شدید
sterns
سخت و محکم شدید
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
yerk
حرکت سریع و شدید
impact
اصابت اثر شدید
did you hurt your self a
ایاهیچ اذیت شدید
impacts
اصابت اثر شدید
sterner
سخت و محکم شدید
high explosive
ماده منفجره شدید
die
پارو زدن شدید
pathetic
دارای احساسات شدید
severely retarded
عقب مانده شدید
nymphomania
میل شدید زن بجماع
stern
سخت و محکم شدید
zing
جیغ شدید وتند
strong jump
جهش ابی شدید
yen
تمایل رغبت شدید
burst advertising
شروع تبلیغات شدید
hyperdeflation
انقباض پولی شدید
paroxysmal
طغیانی سخت شدید
maelstrom
طوفان یا گرداب شدید
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
sternest
سخت و محکم شدید
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
hardball
رقابت شدید و بیرحمانه
goings-over
عیب جویی شدید
hunger for data
میل شدید به داده ها
nosedive
نزول شدید یا ناگهانی
nosedive
نزول شدید کردن
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
nosedived
نزول شدید کردن
nosedives
نزول شدید کردن
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
نزول شدید کردن
fanatics
دارای احساسات شدید
going-over
عیب جویی شدید
escalate
شدید کردن یا شدن
escalated
شدید کردن یا شدن
groundswell
طغیان شدید دریا
fanatic
دارای احساسات شدید
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
escalates
شدید کردن یا شدن
escalating
شدید کردن یا شدن
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
high explosive plastic
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
give someone a good run for her money
<idiom>
رقابت شدید به وجود آوردن
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
basophil
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
ammonal
نوعی ماده منفجره شدید
hobby-horse
کار مورد علاقهی شدید
upthrow
بطرف بالاانداختن تحول شدید
heady
عجول شدید مست کننده
heightened
شدید کردن بسط دادن
heightens
شدید کردن بسط دادن
heightening
شدید کردن بسط دادن
anasarca
ورم تقریبا شدید پشام
heighten
شدید کردن بسط دادن
fury
هیجان شدید وتند خشم
snifter
طوفان شدید وزش سخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com