English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
blennorhaea جریان مخاط
blennorhagia جریان مخاط
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
phlegm مخاط
mucus مخاط
mucus of the nose مخاط بینی
air thread مخاط شیطان
pituitous مخاط مانند
mucorrhea ریزش مخاط
gleet ریزش مخاط
muciferous دارای مخاط
mucopurulent دارای جراحت و مخاط
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
stomatitis ورم مخاط دهان ولثه
colitis ورم مخاط روده بزرگ
allergic rhinitis [med.] التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
hayfever [med.] التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
pollinosis [med.] التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
hay fever [med.] التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
pollenosis [med.] التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
end bulb انتهای اعصاب در پوست یا مخاط که به ان endcopuscle نیز می گویند
phlegm [secretion in the airway during inflammation] بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
conduct جریان
actions جریان
insets جریان
conducted جریان
conducting جریان
conducts جریان
rheostome جریان بر
flows جریان
action جریان
tide جریان
line of flow خط جریان
gush جریان
going جریان
total current جریان کل
rede جریان
runoff جریان
income جریان
in hand در جریان
twayblade جریان
proceeding جریان
course جریان
courses جریان
inset جریان
coursed جریان
flush جریان
gushes جریان
flushes جریان
gushed جریان
flushing جریان
effluvium جریان
flow line خط جریان
flow limit حد جریان
stream جریان
flowline خط جریان
stream جریان اب
streamed جریان
currents جریان
afoot در جریان
circulation جریان
against the stream بر ضد جریان اب
affluxion جریان
afflux جریان
circulations جریان
fluor جریان
streamed جریان اب
streams جریان اب
in the air <idiom> جریان
flow جریان
current جریان
streams جریان
flowed جریان
process جریان
processes جریان
crest value جریان بیشینه
peak value جریان بیشینه
cretical flow جریان بحرانی
luminous flux جریان نور
magnetic current جریان مغناطیسی
counter current جریان متقابل
critical flow جریان بحرانی
magnetic flux جریان مغناطیسی
cooling water circulation جریان اب سرد
current feedback رجعت جریان
oil flow جریان روغن
current density تکائف جریان
weak current جریان ضعیف
alternative current جریان متناوب
crosscurrent جریان متقاطع
crosscurrent جریان مخالف
current capacity فرفیت جریان
line charging current جریان بارگیری خط
ocean current جریان اقیانوس
line bar شینه جریان
current compensation جبران جریان
current converter مبدل جریان
current density غلظت جریان
cromwell current جریان اب کرامول
load current جریان بار
current divider مقسم جریان
current distortion اعوجاج جریان
ocean current جریان اقیانوسی
current displacement تغییر جریان
line bar شمش جریان
current detector اشکارساز جریان
low current جریان ضعیف
bleeder current جریان پرکردن
line circuit جریان شبکه
current density چگالی جریان
conventional current جریان قراردادی
background current جریان زمینه
maximum value جریان بیشینه
capital flow جریان سرمایه
circuit line هادی جریان
circular flow جریان دایرهای
circular flow جریان دوری
circulating capital سرمایه در جریان
peak current جریان حداکثر
circulation of electrolyte جریان الکترولیت
ocean current جریان دریایی
peak current جریان پیک
clousure قطع جریان اب
coefficient of discharge ضریب جریان
measuring current جریان سنجش
mewtonian flow جریان نیوتنی
base flow جریان پایه
stream of money جریان پول
bidirectional flow جریان دو جهتی
money flow جریان پول
axial flow جریان خطی
molecular flow جریان مولکولی
bleeder current جریان فراری
axial flow جریان محوری
blood stream جریان خون
mixed flow جریان مرکب
microphone current جریان میکروفن
collecting of the current دریافت جریان
maximum current جریان حداکثر
no load current جریان بی باری
non steady state flow جریان غیرهمگام
constant current جریان دائم
colleotor جریان روب
main current جریان اصلی
an eletriccurret جریان برق
non unifor flow جریان غیریکنواخت
continuity of flow پیوستگی جریان
continuous current جریان یکنواخت
electron current جریان الکترونی
magnetizing current جریان مغناطیس گر
convection current جریان همرفتی
nerve current جریان عصبی
aperiodic current جریان نامتناوب
collector current جریان کلکتور
maximum current جریان پیک
combination current جریان مرکب
commodity flow جریان کالا
conciliatory proceedings جریان مصالحه
conduction current جریان رسانایی
mains current جریان شبکه
average flow جریان متوسط
au courant در جریان روز
armature current جریان ارمیچر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com