Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
effective current
جریان موثر
effective value
جریان موثر
wattful current
جریان موثر
Search result with all words
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
maximum forward r.m.s. on state current
جریان رفت موثر حداکثر
maximum r.m.s. on state current
جریان رفت موثر حداکثر
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fruitier
موثر
punchier
موثر
punchiest
موثر
active
موثر
forcible
موثر
punchy
موثر
effective
موثر
feckful
موثر
affecting
موثر
impressive
موثر
fruitiest
موثر
fruity
موثر
operational
موثر
moving
موثر
perficient
موثر
operant
موثر
forceful
موثر
pivotal
موثر
climacteric
<adj.>
موثر
weightiest
موثر
telling
موثر
lived
موثر
pithy
موثر
live
موثر
efficient
موثر
weightier
موثر
drastic
موثر
weighty
موثر
drastically
موثر
efficacious
موثر
touching
موثر
affective
موثر
effectual
موثر
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
effective power
توان موثر
effective address
نشانی موثر
effective diameter
قطر موثر
work out
<idiom>
موثر بودن
effective porosity
تخلخل موثر
effective output
خروجی موثر
stunt advertising
تبلیغ موثر
pathetic
موثر احساساتی
effective temperature
دمای موثر
effective radius
شعاع موثر
movingly
بطور موثر
effective pressure
فشار موثر
effective span
دهانه موثر
effective stimulus
محرک موثر
effective power
قدرت موثر
working angle
زاویه موثر
sledgehammers
ضربت موثر
effective output
بازداده موثر
effective size
اندازه موثر
affectingly
بطور موثر
effective range
برد موثر
effective damage
خسارت موثر
effective rainfall
بارندگی موثر
effective damage
ضایعات موثر
striking
موثر گیرنده
impressively
بطور موثر
strikingly
موثر گیرنده
effective field
میدان موثر
forcefully
بطور موثر
effective force
نیروی موثر
effective collision
برخورد موثر
effective charge
بار موثر
effective output
دبی موثر
pathetically
بطور موثر
sovereigns
عالی و موثر
useful voltage
ولتاژ موثر
sovereign
عالی و موثر
effective address
آدرس موثر
effective area
سطح موثر
effective pitch
گام موثر
effective demand
تقاضای موثر
inoperative
غیر موثر
effective capacity
فرفیت موثر
ineffective
غیر موثر
prospective
موثر دراینده
noneffective
غیر موثر
net head
ارتفاع موثر
clear span
دهانه موثر
whiner
آدم نا موثر
cissy
آدم نا موثر
jessie
آدم نا موثر
jessy
آدم نا موثر
weenie
[Am E]
آدم نا موثر
pussy
[Am E]
آدم نا موثر
pantywaist
[Am En]
آدم نا موثر
moanbag
آدم نا موثر
driving
موثر رانندگی
active material
ماده موثر
active plate
صفحه موثر
active power
توان موثر
actual output
دبی موثر
actual water income
اب ورودی موثر
impressed voltage
ولتاژ موثر
impressiveness
موثر بودن
an active remedy
چاره موثر
active element
مولفه موثر
active current
شدت موثر
live data
داده موثر
sensational
احساساتی موثر
sensationally
احساساتی موثر
effective stress
تنش موثر
presses
عامل موثر
press
عامل موثر
adequate
موثر بودن
active component
مولفه موثر
wet
آدم نا موثر
weed
آدم نا موثر
real power
توان موثر
effective throat
گلوگاه موثر
sledgehammer
ضربت موثر
potently
بطورکلی یا موثر
effective time
زمان موثر
effective time
مدت موثر
effective treatment
تسویه موثر
effective width
عرض موثر
wuss(y)
آدم نا موثر
wimp
آدم نا موثر
effective shear
برش موثر
sissy
آدم نا موثر
weakling
آدم نا موثر
penetratingly
بطور موثر
effective
عامل موثر
milquetoast
آدم نا موثر
mollycoddle
آدم نا موثر
namby-pamby
آدم نا موثر
softie/softy
آدم نا موثر
rough and ready
<idiom>
زبروخشن ولی موثر
alternating current resistance
مقدار مقاومت موثر
ineffectually
بطور غیر موثر
valid
دارای اعتبار موثر
effective unit weight
وزن مخصوص موثر
effective nuclear charge
بار موثر هسته
effective strength
استعداد رزمی موثر
efficaciously
بطور نافع و موثر
operative
قابل استفاده موثر
effective thickness of a wall
ضخامت موثر دیوار
cross section
سطح مقطع موثر
effective tax rate
نرخ موثر مالیاتی
active earth pressure
رانش موثر خاک
ineffectively
بطور غیر موثر
resistance to alternating current
مقدار مقاومت موثر
effective radius of a well
شعاع موثر چاه
effective through put
توان عملیاتی موثر
effective tax system
نظام موثر مالیاتی
effective pattern
منطقه اثر موثر
effective pattern
منطقه اصابت موثر
effective output impedance
ناگذرایی موثر خروجی
input resistance
مقاومت موثر اولیه
effective output admittance
گذرایی موثر خروجی
operatives
قابل استفاده موثر
gonadotrophic
موثر درغده جنسی
effective habit strength
حد موثر نیرومندی عادت
effective grain diameter
قطر موثر دانه
mean effective pressure
فشار موثر متوسط
fire for effect
مرحله تیر موثر
effective resistance
مقدار مقاومت موثر
percutaneous
موثر در زیر پوست
effectively
بطور موثر یا کارگر
conductance
مقدارهدایت موثر کندوکتانس
operatively
بطور موثر یا عملی
effective atomic number
عدد اتمی موثر
effective band width
پهنای موثر نوار
total effective collision cross section
سطح مقطع موثر کل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com