English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
free molecule flow جریان مولکولهای ازاد
Other Matches
free flow جریان ازاد
free stream جریان ازاد
free eddy جریان متلاطم ازاد
electron deficient molecules مولکولهای با کمبود الکترون
intramolecular واقع در مولکولهای بدن یاماده
light scattering by air molecules پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
freeing ازاد
exempted ازاد
exempt ازاد
freed ازاد
opened ازاد
degage ازاد
free ازاد
free play ازاد
unattached ازاد
self service ازاد
unihibited ازاد
unihibit ازاد
unrestrained ازاد
at ease ازاد
sweep back بک ازاد
suspended floor کف ازاد
fetterless ازاد
open ازاد
footloose ازاد
frees ازاد
exempts ازاد
exempting ازاد
self-service ازاد
looser ول ازاد
absolutes ازاد
absolute ازاد
disengaged ازاد
go as you please ازاد
stand easel ازاد
sweeper بک ازاد
sweepers بک ازاد
idle line خط ازاد
slack water اب ازاد
self administered ازاد
immune ازاد
freeman ازاد
freemen ازاد
opens ازاد
loosest ول ازاد
stand at ease ازاد
loose ول ازاد
immundity ازاد
tramp vessel کشتی ازاد
cut clear ازاد بریدن
open purchase خرید ازاد
outdoor درهوای ازاد
unwrapping ازاد کردن
free ports بندر ازاد
unwrapped ازاد کردن
free port بندر ازاد
off time وقت ازاد
gratis مجانی ازاد
unwrap ازاد کردن
open shop با کارکرد ازاد
tramp steamer کشتی ازاد
outworker کارگر ازاد
out of door در هوای ازاد
to set at large ازاد کردن
to set at liberty ازاد کردن
out of door فضای ازاد
paraphrased ترجمه ازاد
paraphrases ترجمه ازاد
paraphrasing ترجمه ازاد
total freeboard عمق ازاد
open space گردشگاه ازاد
open hospital بیمارستان ازاد
open area فضای ازاد
open shot با کارکرد ازاد
parade rest فرمان ازاد
out of doors در هوای ازاد
out of doors فضای ازاد
discharges ازاد کردن
discharge ازاد کردن
self employment شغل ازاد
semicolonial نیمه ازاد
liberated ازاد شده
free trade تجارت ازاد
datum level سطح اب ازاد
deallocate ازاد کردن
mare liberum دریای ازاد
deallocation ازاد سازی
free volume حجم ازاد
unrestrained ازاد نامحدود
slip joint اتصال ازاد
open market بازار ازاد
open air در هوای ازاد
unwraps ازاد کردن
liberalization ازاد کردن
soft cell boundaries محدوده ازاد سل
free enterprise کسب ازاد
cut free ازاد بریدن
set free ازاد کردن
blue water دریای ازاد
self-employed شغل ازاد
self employed شغل ازاد
free markets بازار ازاد
free market بازار ازاد
natural vibration نوسان ازاد
set at large ازاد کردن
paraphrase ترجمه ازاد
opened وزن ازاد
liberators ازاد کننده
ad lib feeding تغذیه ازاد
affranchize ازاد کردن
idle ازاد گشتن
enfranchising ازاد کردن
enfranchises ازاد کردن
arm's length معاملات ازاد
at ease فرمان ازاد
enfranchised ازاد کردن
enfranchise ازاد کردن
emancipate ازاد کردن
salmon ماهی ازاد
alfresco درهوای ازاد
emancipated ازاد کردن
autonomous operation عملیات ازاد
emancipates ازاد کردن
idled ازاد گشتن
idles ازاد گشتن
opened ازاد اشکار
open وزن ازاد
opens ازاد اشکار
open ازاد اشکار
opens وزن ازاد
headroom سقف ازاد
absolutes ازاد از قیودفکری
sailing free باد ازاد
salmon trout ماهی ازاد
salmon trout ازاد ماهی
salmontrout ماهی ازاد
salmontrout ازاد ماهی
liberation ازاد کردن
idlest ازاد گشتن
relief angle زاویه ازاد
liberator ازاد کننده
emancipating ازاد کردن
the open هوای ازاد
sharity stripe خط پرتاب ازاد
charity shot پرتاب ازاد
penalty hit ضربه ازاد
relieve ازاد بریدن
clear span دهانه ازاد
backs سطح ازاد
back سطح ازاد
to be at liberty ازاد بودن
clearance angle زاویه ازاد
to let ship ازاد کردن
free will اراده ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com