Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
polyphase current
جریان چندفاز
Other Matches
polyphase
چندفاز
multiphase
چندفاز
polyphase motor
موتور چندفاز
polyphase system
دستگاه چندفاز
polyphase transformer
مبدل چندفاز
polyphase circuit
مدار چندفاز
polygonal voltage of a polyphase system
ولتاژ چند ضلعی مدار چندفاز
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
conducts
جریان
flows
جریان
flushing
جریان
conducting
جریان
flowed
جریان
conducted
جریان
flushes
جریان
flush
جریان
proceeding
جریان
income
جریان
actions
جریان
gushes
جریان
rheostome
جریان بر
runoff
جریان
tide
جریان
total current
جریان کل
gushed
جریان
afflux
جریان
rede
جریان
course
جریان
twayblade
جریان
insets
جریان
action
جریان
going
جریان
line of flow
خط جریان
gush
جریان
effluvium
جریان
in hand
در جریان
current
جریان
courses
جریان
coursed
جریان
conduct
جریان
stream
جریان
currents
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
process
جریان
flow
جریان
flow line
خط جریان
flow limit
حد جریان
stream
جریان اب
fluor
جریان
circulation
جریان
afoot
در جریان
affluxion
جریان
flowline
خط جریان
streams
جریان
processes
جریان
streamed
جریان
streams
جریان اب
in the air
<idiom>
جریان
inset
جریان
circulations
جریان
streamed
جریان اب
conventional current
جریان قراردادی
convectional current
جریان قراردادی
airstream
جریان هوا
low current
جریان ضعیف
airflow
جریان هوا
convection current
جریان همرفتی
induction current
جریان القائی
ocean current
جریان دریایی
load current
جریان بار
non unifor flow
جریان غیریکنواخت
cooling water circulation
جریان اب سرد
crosscurrent
جریان متقاطع
crosscurrent
جریان مخالف
lighting current
جریان نور
light current
جریان ضعیف
current capacity
فرفیت جریان
light current
جریان نور
leakage current
جریان ایزولاسیون
current compensation
جبران جریان
continuity of flow
پیوستگی جریان
current converter
مبدل جریان
current density
چگالی جریان
cromwell current
جریان اب کرامول
lightning discharge current
جریان تخلیه
counter current
جریان متقابل
lightning current
جریان برق
line circuit
جریان شبکه
crest value
جریان بیشینه
mewtonian flow
جریان نیوتنی
peak value
جریان بیشینه
cretical flow
جریان بحرانی
line charging current
جریان بارگیری خط
critical flow
جریان بحرانی
line bar
شینه جریان
line bar
شمش جریان
continuous current
جریان یکنواخت
peak current
جریان حداکثر
bleeder current
جریان فراری
bleeder current
جریان پرکردن
blennorhaea
جریان مخاط
blennorhagia
جریان مخاط
blood stream
جریان خون
peak current
جریان پیک
maximum current
جریان حداکثر
maximum current
جریان پیک
capital flow
جریان سرمایه
an eletriccurret
جریان برق
circuit line
هادی جریان
molecular flow
جریان مولکولی
maximum value
جریان بیشینه
axial flow
جریان خطی
axial flow
جریان محوری
measuring current
جریان سنجش
background current
جریان زمینه
base flow
جریان پایه
average flow
جریان متوسط
au courant
در جریان روز
armature current
جریان ارمیچر
aperiodic current
جریان نامتناوب
microphone current
جریان میکروفن
mixed flow
جریان مرکب
bidirectional flow
جریان دو جهتی
circular flow
جریان دایرهای
circular flow
جریان دوری
circulating capital
سرمایه در جریان
magnetic current
جریان مغناطیسی
luminous flux
جریان نور
conciliatory proceedings
جریان مصالحه
conduction current
جریان رسانایی
alternative current
جریان متناوب
conductor current
جریان هادی
consistent flow
جریان دائمی
constant current
جریان دائم
weak current
جریان ضعیف
nerve current
جریان عصبی
no load current
جریان بی باری
magnetic flux
جریان مغناطیسی
commodity flow
جریان کالا
mains current
جریان شبکه
money flow
جریان پول
circulation of electrolyte
جریان الکترولیت
clousure
قطع جریان اب
coefficient of discharge
ضریب جریان
coincident current
با انطباق جریان
collecting of the current
دریافت جریان
collector current
جریان کلکتور
colleotor
جریان روب
stream of money
جریان پول
magnetizing current
جریان مغناطیس گر
combination current
جریان مرکب
non steady state flow
جریان غیرهمگام
ebb current
جریان جزری
electron current
جریان الکترونها
electron flow
جریان الکترونی
electronic current
جریان الکترونی
electronic current
جریان الکترونها
impluse
ضربه جریان
imaginary current
جریان راکتیو
flow net
شبکه جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com