English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
inconspicuous جزئی غیرمحسوس
Other Matches
imperceptible غیرمحسوس
insusceptible غیرمحسوس
incorporeally بطور غیرمحسوس
microseism زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
retail bin انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
duple دو جزئی
parcel جزئی از یک کل
snatching جزئی
snatches جزئی
snatched جزئی
snatch جزئی
paultry جزئی
haxamerous شش جزئی
partial جزئی
picayubnish جزئی
picayune جزئی
parcels جزئی از یک کل
nominal جزئی
rush جزئی
inappreciable جزئی
corpuscular جزئی
adaphorous جزئی
sexpartite شش جزئی
petty جزئی
retail جزئی
negligible جزئی
paltry جزئی
smallest جزئی کم
smaller جزئی کم
small جزئی کم
hexamerous شش جزئی
rushed جزئی
rushing جزئی
A part of the whole . جزئی از کل
remote جزئی کم
remote جزئی
remotest جزئی کم
remoter جزئی کم
remoter جزئی
portion جزئی
peppercorns جزئی
peppercorn جزئی
remotest جزئی
trifling جزئی
fiddling جزئی
portions جزئی
triparite سه جزئی
ternal سه جزئی
two limbed دو جزئی
imperceptible جزئی
potties جزئی
snatchy جزئی
peddling جزئی
minute جزئی
inconsiderable جزئی
potty جزئی
indifferent جزئی
piddling جزئی
glim درک جزئی
minuitae نکات جزئی
minus cule ریز جزئی
wholly or in part جزئی یا کلی
heptamerous هفت جزئی
minor elements عناصر جزئی
insignificantly بطور جزئی
incomplete breakdown شکست جزئی
incidentals رویداهای جزئی
a minor incident یک حادثه جزئی
light laod بار جزئی
lobed چند جزئی
it is immaterial جزئی است
multipartite چند جزئی
negligibly بطور جزئی
partial order ترتیب جزئی
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
retail dealer جزئی فروش
tertramerous چهار جزئی
partial plan برنامه جزئی
partial pressure فشار جزئی
particular average خسارات جزئی
particular average خسارت جزئی
pettily بطور جزئی
septempartite هفت جزئی
quinquepartite پنج جزئی
partial loss زیان جزئی
partial function تابع جزئی
nugae نکات جزئی
opuscule اثر جزئی
parial derivative مشتق جزئی
trivialism چیز جزئی
partial competition رقابت جزئی
partial adjustment تطابق جزئی
partial adjustment تعدیل جزئی
partial correctness صحت جزئی
partial correlation همبستگی جزئی
partial eqilibrium تعادل جزئی
partial fraction کسر جزئی
retail bin انبار جزئی
skirmishes جنگ جزئی
pittance مبلغ جزئی
little ناچیز جزئی
incidental جزئی ضمنی
gewgaw چیز جزئی
retail جزئی فروشی
fractionally بطور جزئی
nuances فرق جزئی
nuance فرق جزئی
gewgaws چیز جزئی
clauses جزئی از جمله
detail جزئی از اثر
detailing جزئی از اثر
partial مغرض جزئی
shading اختلاف جزئی
quadripartite چهار جزئی
clause جزئی از جمله
skirmish جنگ جزئی
minor constituent عنصر جزئی
fractionary جزئی خرد
fractional damage خسارت جزئی
flesh wound زخم جزئی
pair هرچیز دو جزئی
fewtrils چیز جزئی
extrinsic جزئی ضمیمه
nip چیزی جزئی
dodecamerous دوازده جزئی
immaterial معنوی جزئی
nipped چیزی جزئی
nips چیزی جزئی
excursus بحث جزئی
partial reduction coefficient ضریب تقلیل جزئی
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
budging تکان جزئی خوردن
budge تکان جزئی خوردن
budges تکان جزئی خوردن
budged تکان جزئی خوردن
to p an element to a word جزئی از سر واژهای دراوردن
pull برتری جزئی و مختصر
partial sum حاصل جمع جزئی
pulls برتری جزئی و مختصر
retail trade معامله بصورت جزئی
(not) know the first thing about something <idiom> اطلاعات جزئی داشتن
shade of meaning اختلاف جزئی در معنی
slight cold سرما خوردگی کم یا جزئی
A fundamental (slight) difference. اختلاف اساسی ( جزئی )
partial carry رقم تقلی جزئی
partial equilibrium analysis تحلیل تعادل جزئی
light load test ازمایش بار جزئی
inappreciative غیر محسوس جزئی
par tial eclipse کسوف یا خسوف جزئی
light damage خسارت جزئی یا سبک
henpeck کوشش درمداخلات جزئی
retail بصورت جزئی فروختن
free of particular average معاف از خسارات جزئی
partial differential equation معادلات دیفرانسیل جزئی
hints چیز خیلی جزئی
giblet خرده ریز جزئی
hinted چیز خیلی جزئی
hint چیز خیلی جزئی
partial enhancement factor ضریب تشدید جزئی
flyspeck چیز جزئی وبی اهمیت
compound چند جزئی جسم مرکب
light transition loss تلف عبوری بار جزئی
crawling peg تغییرات جزئی در نرخ ارز
to i. on particulars به چیزهای جزئی اهمیت دادن
iridectomy بریدن یا در اوردن جزئی ازعنبیه
compounds چند جزئی جسم مرکب
shades اختلاف جزئی سایه رنگ
shadings اختلاف جزئی سایه رنگ
shade اختلاف جزئی سایه رنگ
compounded چند جزئی جسم مرکب
nugacity چیز جزئی یغا بیهوده بیهودگی
to plume oneself on something برای چیز جزئی یا عاریه بالیدن
element رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
tromometer الت سنجش زمین لرزههای جزئی
elements رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
commutator riple تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
fussily ازروی بیقراری با اهمیت دادن بچیزهای جزئی
de minimis خیلی جزئی [که به حساب شمرده شود] [قانون]
adjustments تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
coarse sight زاویه یاب مخصوص تنظیمات جزئی ودقیق
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
adjustment تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
de minimis exception به خاطر جزئی بودن استثنا به حساب آمدن
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
not stage مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
gestalt تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
the incidents of a journey رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
partial pressure [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
fibs دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fib دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbed دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbing دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com