English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
English Persian
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
Other Matches
case sensitive حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
sensitivity ratio نسبت حساسیت
sensibility to praise حساسیت نسبت به ستایش
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
allergies حساسیت نسبت بچیزی
allergy حساسیت نسبت بچیزی
photosensitive دارای حساسیت نسبت به نور
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
photosensitize نسبت بنور حساسیت پیداکردن
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
allergy حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
backwards جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
hyperalgesis حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
seek جستجو برای یافتن
to prospect [for] جستجو کردن [برای]
to grub about جستجو کردن [برای]
to grub جستجو کردن [برای]
seeking جستجو برای یافتن
seeks جستجو برای یافتن
searchingly جستجو برای یک موضوع داده
searched جستجو برای یک موضوع داده
search جستجو برای یک موضوع داده
searches جستجو برای یک موضوع داده
zooming بزرگ و کوچک کردن تصویر
to be kind to... مهربان بودن نسبت به ....
to stick together نسبت بیکدیگروفادار بودن
to seek somebody out جستجو برای پیدا کردن کسی
urceolate دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
to be incredulous of anything نسبت به چیزی شکاک بودن
matches جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
cases کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
scale کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
case کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
to think highliy of any one نسبت بکسی خوش بین بودن
to be out of all proportion to something غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
head-hunting <idiom> جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
areas جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
seeks بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seek بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
trapdoors روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoor روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
linear روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
to frisk [a person] دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
disjunctive search جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
searchingly روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
browser برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
microprocessors UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessor UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
distribute سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
elevators نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevator نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
design heuristics راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
best power mixture نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
safaris سفر برای شکار بزرگ
safari سفر برای شکار بزرگ
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
distribute سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
overlays بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
hungry as a hunter <idiom> آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
backward جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
modules بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
deer refle تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
sportfisherman قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
porte cochere در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
normalises تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
pillows صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
gun تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
pillow صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
light-well [حیاط کوچک برای عبور نور]
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
vm/sp VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
This position is much too small for me . این سمت برای من خیلی کوچک است
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
virtual حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
commoners استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
common استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
trail bike موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
fowling piece تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
tweaks تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
tweaked تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
tweaking تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
scullery اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
modular با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
sculleries اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
microcontroller ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
ratio print عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
colours شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
misbecome نامناسب بودن برای
to act [as somebody] پاسخگو بودن [برای]
just in case برای مطمئن بودن
to stand ready for [+ noun] آماده بودن برای
to stand ready to [+ verb] آماده بودن برای
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
underflow نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
turboprop توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
to be clear to somebody برای کسی واضح بودن
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
overtask زیاد سنگین بودن برای
to be clear to somebody برای کسی مشخص بودن
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
businesses کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
perforations خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
litotes کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
dimple هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com