Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
hip
جستن پریدن
hips
جستن پریدن
Other Matches
to make approaches
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaping
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
رهایی جستن خلاصی جستن
springs
پریدن
jumps
پریدن
start up
از جا پریدن
to take ones flight
پریدن
spring
پریدن
to take off
پریدن
to start up
از جا پریدن
popping
پریدن
jumped
پریدن
skipped
پریدن
jump
پریدن
skips
پریدن
skip
پریدن
to fly away
پریدن ورفتن
to skip rope
از طناب پریدن
shying
ازجا پریدن
snap a person's head off
بکسی پریدن
snap a person's nose off
بکسی پریدن
skitter
پریدن وسرخوردن
glide
سبک پریدن
glided
سبک پریدن
glides
سبک پریدن
stow
پریدن انباشتن
stowed
پریدن انباشتن
stowing
پریدن انباشتن
stows
پریدن انباشتن
splash line
خط پریدن به اب در غواصی
bail out
پریدن از هواپیما
shy
ازجا پریدن
shyer
ازجا پریدن
shied
ازجا پریدن
popped
پراندن پریدن
pop
پراندن پریدن
kickover
زدن و پریدن
pole vaults
بانیزه پریدن
pops
پراندن پریدن
To jump . To be startled.
ازجا پریدن
pole vault
بانیزه پریدن
shyest
ازجا پریدن
shies
ازجا پریدن
springs
جستن
spring
جستن
bounce
پس جستن
bounced
پس جستن
bounces
پس جستن
outjockey
جستن بر
overleap
جستن از
jumps
جستن
jump
جستن
jumped
جستن
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
vault
جست زدن پریدن
bucks
ازروی خرک پریدن
fly
پرواز کردن پریدن
buck
ازروی خرک پریدن
takeoffs
ازجا پریدن وبلندشدن
takeoff
ازجا پریدن وبلندشدن
fly
گریختن پریدن پرواز
hods
بالا وپایین پریدن
spouts
پریدن فواره زدن
spouting
پریدن فواره زدن
hod
بالا وپایین پریدن
spouted
پریدن فواره زدن
vaults
جست زدن پریدن
bail out
پریدن و شیرجه رفتن در اب
hurdles
از روی مانع پریدن
to d. a leap
جرات پریدن کردن
spout
پریدن فواره زدن
hurdle
از روی مانع پریدن
to carry sword
شمشیر جستن
to get the better of
پیشی جستن بر
to get the upper hand
پیشی جستن
to give the go by to
پیشی جستن بر
to be over the hump
[American]
<idiom>
از خطر جستن
to make a pounce
ناگهان جستن
get the start of
سبقت جستن بر
to be over the worst
<idiom>
از خطر جستن
to gain the upper hand
تفوق جستن
to find fault with
عیب جستن
to find f.with
عیب جستن از
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
to keep one's distance
دوری جستن
purgation
برائت جستن
to be out of the woods
<idiom>
از خطر جستن
to seek shelter
پناه جستن
antecede
برتری جستن
out act
پیشی جستن از
outbalance
پیشی جستن
outguess
سبقت جستن
outruns
پیشی جستن بر
to seek refuge
پناه جستن
outvie
برتری جستن از
to gain a ccess
تقرب جستن
overtop
برتی جستن بر
forestalls
پیش جستن بر
forestalled
پیش جستن بر
forestall
پیش جستن بر
overtop
برتری جستن از
outrun
پیشی جستن بر
to come out of the woods
<idiom>
از خطر جستن
outrunning
پیشی جستن بر
renouncing
تبری جستن از
excel
تفوق جستن بر
excelled
تفوق جستن بر
transcends
سبقت جستن
transcending
سبقت جستن
transcended
سبقت جستن
excelling
تفوق جستن بر
transcend
سبقت جستن
excels
تفوق جستن بر
shoot forth
بالا جستن
denying
تبری جستن
deny
تبری جستن
shoot out
بالا جستن
denies
تبری جستن
shoot-out
بالا جستن
shoot-outs
بالا جستن
renounces
تبری جستن از
renounced
تبری جستن از
best
برتری جستن
leap
جستن دویدن
leaped
جستن دویدن
overrode
برتری جستن بر
leaps
جستن دویدن
overrides
برتری جستن بر
override
برتری جستن بر
denied
تبری جستن
renounce
تبری جستن از
assists
شرکت جستن
overridden
برتری جستن بر
assisting
شرکت جستن
assisted
شرکت جستن
assist
شرکت جستن
hurdles
از روی پرچین یاچارچوب پریدن
hurdle
از روی پرچین یاچارچوب پریدن
bucks
بالا پریدن وقوز کردن
buck
بالا پریدن وقوز کردن
To go for each other.
بیکدیگر پریدن ( نزاع کردن )
bounce
پریدن گزاف گویی کردن
bounced
پریدن گزاف گویی کردن
tumbled
جست وخیز کردن پریدن
springs
حالت ارتجاعی فنر پریدن
bounces
پریدن گزاف گویی کردن
tumble
جست وخیز کردن پریدن
spring
حالت ارتجاعی فنر پریدن
tumbles
جست وخیز کردن پریدن
jounce
بشدت بالا و پایین پریدن
to gain a over
برتری یاتفوق جستن بر
out maneuver
تفوق جستن در مانور
find
جستن تشخیص دادن
finds
جستن تشخیص دادن
to escape with life and limb
سختی رهایی جستن
wager of law
تبری جستن با سوگند
To jump down somebodys throat.
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
to snap one's nose or head off
بکسی پریدن واوقات تلخی کردن
to jump up at somebody
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
crash the gate
<idiom>
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
jumped
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jumps
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
front underlock
خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
outstrip
عقب گذاشتن پیشی جستن از
emulate
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
برابری جستن با پهلو زدن
surpasses
بهتر بودن از تفوق جستن
emulating
برابری جستن با پهلو زدن
trumps
مغلوب ساختن پیشی جستن
trump
مغلوب ساختن پیشی جستن
anticipated
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstripping
عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
surpassed
بهتر بودن از تفوق جستن
outstrips
عقب گذاشتن پیشی جستن از
surpass
بهتر بودن از تفوق جستن
emulates
برابری جستن با پهلو زدن
anticipating
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstripped
عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipates
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
overleap
جستن از روی نادیده گذشتن از
overjump
بیش از اندازه نیروی خود جستن
toget the start of one's rival
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to get the upper hand
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to steal a march on any one
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to have recourse to a person
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
to jackknife
با بدن سیخ از روی خرک حلقه پریدن
[ژیمناستیک]
scooted
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
bail out
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
rush
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
screening
پریدن جلو دید تیم حریف درهنگام سرو زدن
rushing
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com