Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English
Persian
skipper
جست وخیز کننده
skippered
جست وخیز کننده
skippering
جست وخیز کننده
skippers
جست وخیز کننده
coltish
جست وخیز کننده
Other Matches
frisk
جست وخیز
frolicking
جست وخیز
frolics
جست وخیز
frisked
جست وخیز
bound
جست وخیز
gambol
جست وخیز
frisking
جست وخیز
frisks
جست وخیز
skitter
جست وخیز
springs
جست وخیز
capriole
جست وخیز
gamboling
جست وخیز
frolicked
جست وخیز
capers
جست وخیز
capered
جست وخیز
caper
جست وخیز
tittup
جست وخیز
gamboled
جست وخیز
exultance
جست وخیز
gambolled
جست وخیز
spring
جست وخیز
frolic
جست وخیز
gambolling
جست وخیز
gambols
جست وخیز
gambade
جست وخیز
saltation
جست وخیز
curvet
شوخی جست وخیز
cavort
جست وخیز کردن
cavorted
جست وخیز کردن
jumpingly
جست وخیز کنان
cavorting
جست وخیز کردن
cavorts
جست وخیز کردن
saleintiant
درحال جست وخیز
lopes
بجست وخیز دراوردن
lopes
جست وخیز کردن
salience
چابکی درجست وخیز
loped
بجست وخیز دراوردن
loped
جست وخیز کردن
saliency
چابکی درجست وخیز
lope
بجست وخیز دراوردن
lope
جست وخیز کردن
friskier
جست وخیز کنان
loping
جست وخیز کردن
loping
بجست وخیز دراوردن
friskiest
جست وخیز کنان
saleint
درحال جست وخیز
frisky
جست وخیز کنان
sikt
باجست وخیز رقص کردن
skips
جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogs
باجست وخیز حرکت کردن
leapfrog
باجست وخیز حرکت کردن
sink or swim
<idiom>
افت وخیز درکاری داشتن
skylark
تفریح وجست وخیز کردن
skipped
جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogged
باجست وخیز حرکت کردن
skip
جست وخیز کردن تپیدن
skylarks
تفریح وجست وخیز کردن
hop
جست وخیز کوچک کردن
lopes
جست وخیز وشلنگ تخته
loped
جست وخیز وشلنگ تخته
hopped
جست وخیز کوچک کردن
leapfrogging
باجست وخیز حرکت کردن
lope
جست وخیز وشلنگ تخته
tumbled
جست وخیز کردن پریدن
tumbles
جست وخیز کردن پریدن
loping
جست وخیز وشلنگ تخته
hopping
جست وخیز کوچک کردن
tumble
جست وخیز کردن پریدن
hops
جست وخیز کوچک کردن
galumph
جست وخیز نشاط انگیز کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
frisking
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks
ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleted
پر کننده
filleting
پر کننده
deflective
کج کننده
thinner
کم کننده
surfy
کف کننده
crusher
له کننده
jaberer
پچ پچ کننده
fillet
پر کننده
renunciant
کننده
mitigatory
کم کننده
fizzy
کف کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com