Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
convector
جسم انتقال دهنده گرما
convectors
جسم انتقال دهنده گرما
Other Matches
convection
انتقال گرما
heat transfer
انتقال گرما
heat transmission
انتقال گرما
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
radiators
بیرون دهنده گرما
radiator
بیرون دهنده گرما
epicritic
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
negotiator
انتقال دهنده
alienor
انتقال دهنده
transporter
انتقال دهنده
transferor
انتقال دهنده
alienator
انتقال دهنده
transmitters
انتقال دهنده
grantor
انتقال دهنده
transporters
انتقال دهنده
negotiators
انتقال دهنده
transmitter
انتقال دهنده
transferrer
انتقال دهنده
neurotransmitter
انتقال دهنده عصبی
transferor
مصالح انتقال دهنده
transmissive
انتقال دهنده فرستنده
transmissivity
نیروی انتقال دهنده
shaft
محور انتقال دهنده نیرو
assigner
واگذار کننده انتقال دهنده
shafts
محور انتقال دهنده نیرو
assignor
واگذار کننده انتقال دهنده
fibre optics
انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
thermostats
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
colminator
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
radiation of heat
گرما
isotherm
خط هم گرما
cauma
گرما
heat
گرما
heats
گرما
thermal
مربوط به گرما
thermometer
گرما سنج
heat absorbing
جذب گرما
thermometers
گرما سنج
thermal reservoir
منبع گرما
I am absolutely baked.
از گرما پختم
thermochemistry
گرما شیمی
heat flux
شار گرما
heat exchange
تبادل گرما
heat flow
جریان گرما
thermoelasticity
گرما کشسانی
thermal flux
شار گرما
heat radiation
تابش گرما
thermosphere
گرما کره
heats
گرما حرارت
heat
گرما حرارت
heat loss
تلف گرما
thermomagnetic
گرما مغناطیس
intensity of heat
شدت گرما
thermal effect
اثر گرما
thermal agitation voltage
اثر گرما
thermosphere
گرما سپهر
hot cabinet
قفسه گرما
incalescent
گرما گرای
incalescence
گرما جویی
thermal unit
واحدسنجش گرما
radiator
گرما تاب
calorification
پیدایش گرما
btu
واحدبریتانیایی گرما
pyromagnetic
گرما- مغناطیس
radiators
گرما تاب
pyro electricity
گرما برق
temperature
درجه گرما
adiabatic
عایق گرما
radiators
گرما افکن
thermoelectric
گرما برقی
radiator
گرما افکن
cold is merely privative
گرما نیست
non conducting
عایق گرما
thermo electricity
گرما برق
melted
از گرما سوختن
temperatures
درجه گرما
heat flux density
چگالی شار گرما
therms
حمام عمومی گرما
thermolytic
وابسته به تحلیل گرما
thermoforming
شکل دادن با گرما
chinical t.
گرما سنج طبی
she cannot bear heat
طاقت گرما را ندارد
calorie
واحد سنجس گرما
therms
واحد گرما حمام
thermonuclear reaction
واکنش گرما- هستهای
therm
حمام عمومی گرما
therm
واحد گرما حمام
to evolve heat
گرما بیرون دادن
to resist heat
تاب گرما اوردن
cooling water thermometer
گرما سنج اب سرد
swelters
از گرما بیحال شدن
sweltered
از گرما بیحال شدن
b.t.u.
واحد بریتانیایی گرما
thermotropism
حساسیت نسبت به گرما
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
thermotropic
علاقمند به گرما دماگرای
thermotaxis
تحرک در اثر گرما
thermoelectric effect
اثر گرما- برق
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
temperature independent paranagnetism
پارامغناطیس گرما مستقل
british thermal unit
واحد بریتانیایی گرما
calory
واحد سنجس گرما
warmth
تعادل گرما ملایمت
swelter
از گرما بیحال شدن
heat fast paint
رنگ مقاوم گرما
heat stroke
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
she cannot bear heat
تاب گرما رانمیاورد
fehrenheit thermometer
گرما سنج فارنهایت
calories
واحد سنجس گرما
baking enamel
لعاب دادن با گرما
hot shorteness
شکنندگی حاصل از گرما
heat-stroke
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
warm spot
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
conductibility of heat
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
heater
بخاری دستگاه تولید گرما
thermolytic
وابسته به تجزیه در اثر گرما
heaters
بخاری دستگاه تولید گرما
electricity
مین نور یا گرما یا نیرو
calories
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calorie
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heat radiates from the stove
گرما ازبخاری متشعشع میشود
stew
خیس عرق شدن
[در گرما]
thermographic
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
registers
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registering
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
chromometer
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
In the heat of the moment
<idiom>
[در گرما گرم کار]
[بحث ومجادله لفظی]
thermostats
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
thermal
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
electrosensitive
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance
رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
metabasis
انتقال
conveying
انتقال
conveys
انتقال
translation
انتقال
transportation
انتقال
displacement
انتقال
translations
انتقال
mittimus
انتقال
transmissions
انتقال
transmission
انتقال
transfer check
انتقال
assignment
انتقال
migration
انتقال
marque
انتقال
line shaft
انتقال
conveyed
انتقال
transfer line
خط انتقال
conduction
انتقال
conveyances
انتقال
convey
انتقال
transformation
انتقال
intuition
انتقال
intuitions
انتقال
conveyance
انتقال
negotiation
انتقال
transitions
انتقال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com